the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۷ فروردین ۱۴, چهارشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

یادگاری برای مهران مدیری

دل‌ام تنگ می‌شه براش (و برای علیرضا خمسه هم)

- حدس بزن [خمسه]
- خونه‌تون؟ [مدیری]
- نچ!
- خونه‌شون؟! [صدای لرزان همراه با ترس]
- نچ!
- اتاق تمساح‌ها؟!
- نچ!
- پس کجا؟
- اتاق تمساح‌ها
- من که اتاق تمساح‌ها رُ گفتم!
- دوست داشتم این رُ از زبون خودم هم بشنوی

پ.ن. این نوشته هم‌چنین برای این بود که پیش از این‌که مهران مدیری بمیرد گفته باشم که چه‌قدر دوست داشتنی‌ست و چه‌قدر دوست‌اش دارم و از او سپاس‌گزاری کرده باشم به‌خاطر همه‌ی حس‌های خوبی که تابه‌حال به‌من داده است. به خدای‌اش می‌سپارم.

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.