برهان نظم، ماه، مقدمه
شرايط كرهي زمين را اينگونه فرض كنيد:
كاملن مسطح است. چند ميليارد انسان بر روي آن زندگي ميكنند. تنها كار اين آدمها آن است كه بر روي زمين قدم بزنند. تمام اين آدمها كور هستند و فرض ميكنيم هنگام قدم زدن به يكديگر برخورد نميكنند. به همين دليل فكر ميكنند كه تنها كسي هستند كه بر روي زمين زندگي ميكنند. شرايط زمين اينگونه است كه هر ده هزار سال يك بار هوا ابري ميشود و تنها يك قطره باران بر نقطهاي از زمين فرو ميآيد. تراكم جمعيت به قدري هست كه قطرهي باران به هر حال بر سر يك نفر فرو خواهد آمد. شما هم يكي از اين آدمهاي كور هستيد. ميدانيد كه هوا ابري شده است و تا چند لحظهي ديگر، قطرهاي باران بر زمين و شايد بر سر شما فرو خواهد آمد. اتفاقي كه فكرش را هم نميكنيد رخ ميدهد. قطرهي باران پايين ميآيد و دقيقن بر سر شما ميافتد و حالا، يكي از اين افكار در سر شما شكل ميگيرد:
- قطرهي باران تصادفن بر سر من افتاده است.
- به دليل وجود يك قانون فيزيكي كه من از آن بيخبرم، قطرهي باران به هر حال بر سر من ميافتاد.
- احتمال افتادن قطرهي باران بر سر من تقريبن صفر بود. حتمن بايد ارادهي با شعوري آن را به سمت سر من هدايت كرده باشد.
اطلاعات شما كافي نيست.
ای بابا! هنوز نیومده میخوای تعطیل کنی بری؟ نکنه مثل اون دفعه بازم تو جملت یه ایهامی چیزی هست ؟
پاسخحذفنه سهيل جان اين دفعه ديگه ايهام نداره. ولي شايد نتونم جلوي شهوت خودم رو بگيرم. بايد ببينم چي ميشه. سعي ميكنم جلوش رو بگيرم.
پاسخحذف