احساس
» من يه دفتري دارم كه هميشه برعكس بازش ميكنم. ميدونيد چرا؟!
» من كه تمام در و پنجرهها رو بسته بودم، پس تو چطوري اومدي داخل؟!
» خبرنگار: ببخشيد، الان كه بعد از اينهمه سال داريد به ايران بر ميگرديد چه احساسي داريد؟
» مي دونستيد كه گردشگري داخلي باعث ارزآوري ميشه؟!
» پيدا نميشه، چيكار كنم؟!
» مثلا اگر كسي به جاي تركيه بره از آثار باستاني كرمان ديدن كنه، كلي ارز از كشور خارج نميشه. خارج نشدن ارز هم يك جور ارز آوريه ديگه
» : احساس؟! احساس ديگه چيه؟!
» يادت نيست؟! تو اونها رو بستي كه نتونم خارج بشم
» چون روي دفترم عكس يك خفاش كشيده شده كه از سقف آويزونه
** زبان امروز **
اگر چيزي رو يا كسي رو با چيزي يا كسي ديگر اشتباه بگيريم
to mistake something/someone for something/someone else
: You are right, but I think you've mistaken love for something else baby!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون