اتفاق
» زندگي رسم خوشايندي نيست
زندگي اجبار است
لاجرم بايد زيست
[مريم حيدري]
››› همه چيز تمام شد، امروز فرداست، بالاخره اتفاق افتاد!
[از يك فيلم]
›››› مي دونست كار اشتباهي مي كنه، اما دل خودش رو راضي كرد، باز هم خودش رو زد به اون راه
+ يك نفر مي گفت در كشور ژاپن، گاهي اوقات كارگران يك خيابان را مي كندند و دوباره اسفالت مي كردند. اما اين كارشون بي دليل به نظر مي رسيد. براي همين دليل اين كار بيهوده رو پرسيدند. دليلش اين بود كه اون ها كارگرهاي بيكار بودند و دولت اجازه مي داد كه هرچند وقت يك بار چنين فعاليتي داشته باشند تا احساس پوچي و بيهودگي بهشون دست نده!
** زبان **
once يعني يك بار؛ twice يعني دوبار؛ براي سه بار هم فكر كنم كلمه اي نداريم
once a week / once a day
هفته اي يك بار / روزي يك بار
once every three days
هر سه روز يك بار
twice every three weeks
هر سه هفته دوبار
سلام
پاسخحذفچند روزی از کامپیوتر دور بودم.در اثر یک طوفان هم تلفن و هم( کی بل )مان چند روزی قطع شده بود.نخوانده ها را خواندم. از مقایسهُ خورشید و زمین وهمچنین از کارگران بیکار ژاپنی خوشم آمد.
زنده و شاد باشی!
salam//mishe adres blog ghabliton ro dashte basham?
پاسخحذفdar morede oon neveshtane hatman o hatta ...midnam yeki az nevisandehaye irani (reza amir khani nevisandeye mano oo , nashte nesha ,ermiya ,....) az in rasmolkhat estefade mikone ////// dar morede tajrobeye déjà vu manam ziad in tajrobaro dashtam /hatman ymaghazam kheyli ghatiye :D
پاسخحذفسلام/ببین تو رایانه منزلم تصویر سربرگ وبلاگت به نظرم با محل کارم فرق می کنه، از نوار بالا جدا شده و خیلی بهتره،اما نوشته انگلیسی ات را ندارم.
پاسخحذفامشب جواب ای میلت را می فرستم./سربلند باشی
ايام تاسوعا و عاشورا را تسليت مي گم. فكر مي كنم فهميدم چرا بجاي متن انگليسي ات زير تصوير سرصفحه وبلاگت، يك زمينه سياه گذاشته اي؟؟؟
پاسخحذف