خواب
من دیگه الله وکیلی فک کنم دارم دیوونه میشم...
دیشب یه خوابی دیدم، یعنی نزدیکهای صبح بود. از خواب بیدار شدم. چشمهام رُ باز کردم. گفتم چیزی نبود، خواب بود. دوباره چشمهام رُ بستم که بخوابم. بعد احساس کردم یه نفر اومده کنارم نشسته و داره حرف میزنه باهام. یه زن بود. داشت دربارهی خواب توضیح میداد! از ترسم چشمهام رُ باز نکردم... وقتی میخواست بره گفت ببخشید مزاحم شدم. پا شد که بره اومد توی گوشِ سمت راستام آروم گفت: خداحافظ. یعنی ریدم به خودمها...