آرزوهای بزرگ
من یه لیستِ بلند بالا از آرزوهایی دارم که قراره یه روز بهشون برسم. خیلیهاشون رُ یادم نیست چی هستند ولی همینکه در لحظه به لیست اضافه کردهامشون خیالام راحته چون با اینکه فراموش شدهاند اما یه جایی تهِ ذهنام ثبت شدهاند. آرزویی که [اینجا] نوشته بودم هم یکی از همین آرزوهاست.
حالا یکی از دوستان چند روز پیش عکس زیر رُ برام فرستاده بود که حضور در این عکس هم برای من به به لیست آرزوها اضافه شد.
Marilyn Monroe
ممکنه بپرسید چهطور ممکنه آدم در عکسی که سالها پیش گرفته شده حضور پیدا کنه؟
سوال خوبیه!
چند روز پیش من جایی مطلبی خوندم که فکر میکنم اگر اون رُ با شما در میون بگذارم به شما هم کمک میکنه که درکِ بهتری از زمان داشته باشید. این مطلب داستانیه در مورد موجوداتی خیالی که در سیارهی «ترالفامادور» زندگی میکنند و این توانایی رُ دارند که برعکسِ انسانها که همهچیز رُ سهبعدی میبینند، چهار بعدی ببینند. بعد چهارم همون زمانه. یک نفر از اهالی ترالفامادور وقتی به یک مُرده نگاه میکنه گریه نمیکنه، چون درسته که اون شخص در یک لحظه مُرده به نظر میرسه، ولی در هزاران لحظهی دیگه زندهست و سالم و سرحال داره به زندگیاش ادامه میده
‘The most important thing I learned on Tralfamadore was that when a person dies he only appears to die. He is still very much alive in the past, so it is very silly for people to cry at his funeral. All moments, past, present and future, always have existed, always will exist. The Tralfamadorians can look at all the different moments just that way we can look at a stretch of the Rocky Mountains, for instance. They can see how permanent all the moments are, and they can look at any moment that interests them. It is just an illusion we have here on Earth that one moment follows another one, like beads on a string, and that once a moment is gone it is gone forever.
‘When a Tralfamadorian sees a corpse, all he thinks is that the dead person is in a bad condition in that particular moment, but that the same person is just fine in plenty of other moments. Now, when I myself hear that somebody is dead, I simply shrug and say what the Tralfamadorians say about dead people, which is “so it goes.”‘
- Slaughterhouse Five
‘When a Tralfamadorian sees a corpse, all he thinks is that the dead person is in a bad condition in that particular moment, but that the same person is just fine in plenty of other moments. Now, when I myself hear that somebody is dead, I simply shrug and say what the Tralfamadorians say about dead people, which is “so it goes.”‘
- Slaughterhouse Five
و من میدونم روزی که بر زمان و مکان تسلط پیدا کنم به همهی آرزوهام میرسم. میدونم که میتونم یکی از رهگذرهایی باشم که توی این عکس حضور دارند و به مریلین نگاه میکنند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون