the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

تولد چهار سالگی

ان‌قدر حواس‌ام پرت بود که یادم رفت چهار روز پیش تولد چهار سالگی این وبلاگ بود
یک بار دیگه اولین چیزی رُ که [نوشته بودم] این‌جا می‌نویسم تا یادم نره برای چی این‌جا هستم:

«شايد نوشتن
تنها راه آروم شدن يه ناآروم باشه
بدون اينکه مشتی به ديوار بکوبه
يا کسی رُ از طبقه‌ی سوم کوی دانشگاه پرت کنه
يا دکتری از روی عصبانيت واکسن رُ تو چشم بچه بکنه به‌جای دستش يا شايد هم پاش

پس می نويسم
تا کی/که آروم بگيرم»

زود می‌گذره. ممنون از همه‌ی کسانی که با من بودند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.