سرانگشتان سوخته
شعر زیر رو از میان شعرهای شاهرخ خان انتخاب کردهام:
« شمع را که به خورشید هدیه میدهی
از سرانگشتان سوختهات میفهمد
که چند یلدا را
با کبریتهای نمور و یکی سنگ چخماق سر کردهای »
ممکنه بپرسید مگه شاهرخ خان شعر هم میگه؟ جوابتون اینه که بله، شاهرخ خان شعر هم میگه؛ ازتون میخوام که این رو برای همیشه تو اون کلهی پوکتون فرو کنید!