the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۵ اسفند ۲, چهارشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

دلتنگي

سلام. حال‌تون خوبه؟ دلم براي خيلي چيزها تنگ شده. از جمله براي شما و هم براي هر روز يا يك روز در ميون نوشتن. ولي چه مي‌شه كرد كه وقت تنگه. مي‌دونم وقت نداشتن بهانه‌ي خوبي براي ننوشتن نيست، ولي اين روزها واقعن يك كم كم‌تر وقت خالي پيدا مي‌كنم؛ به هر حال. يك پيشنهاد مفيد هم دارم. از RSS استفاده كنيد تا هر وقت اين‌جا رو به‌روز كردم متوجه بشيد. من خودم از [Google Reader] استفاده مي‌كنم. شما هم مي‌تونيد از هرچي دوست داريد به‌عنوان RSS Reader استفاده كنيد. اين آدرس RSS براي وبلاگ منه:
http://naaraam.blogspot.com/atom.xml
بگذريم،
امروز يك sms تبليغاتي برام اومد در مورد امكان پرداخت قبض تلفن از طريق دستگاه‌هاي ATM يا خودپرداز. نوشته بود به [اين سايت] مراجعه كنيد و براي آخرين قبض خود يك شماره‌ي شناسايي و يك شناسه‌ي پرداخت دريافت كنيد. كنجكاو شدم و دنبال سايتي گشتم كه از طريق سامانه‌ي شتاب بشه مبلغ رو پرداخت كرد. در [اين سايت] مي‌شه با وارد كردن اطلاعاتي كه از مرحله‌ي قبل به دست آورده‌ايم ابتدا مبلغ قبض رو ببينيم و بعد اون رو پرداخت كنيم. حالا اشكال كار كجاست؟ اشكال اين‌جاست كه شما همين الان مي‌تونيد با وارد كردن شماره‌ي تلفن، در دو مرحله مبلغ آخرين قبض هر كسي رو كه دوست داريد ببينيد! به اين مي‌گن آخر رعات حريم شخصي ديگران! من هم نامردي نكردم و آخرين قبض چند نفر رو زير و رو كردم! دوست‌م گفت فكر نمي‌كني كار اشتباهي مي‌كني؟!! قبول دارم كه كار اشتباهي كردم. اولش فكر نمي‌كردم كار اشتباهي مي‌كنم. چون با خودم فكر مي‌كردم اشكالي نداره ديگران بروند و مبلغ قبض من رو ببينند. ولي يك كم كه بيشتر فكر كردم ديدم درسته كه هر چه را كه براي خود نمي‌پسنديد براي ديگران هم نبايد بپسنديد، ولي دليل نمي‌شه كه هر چه را كه براي خود مي‌پسنديد براي ديگران هم بپسنديد!

افكارم خيلي در هم ريخته‌س. مي‌فهميد در هم ريخته يعني چي؟ معلومه كه نمي‌فهميد. يعني اگناستيك. اگناستيك خوب نيست. ازش خوشم نمي‌آد! چشم‌هاي دوست‌م درد گرفته. عينك داره ولي نمي‌زنه. مي‌گه فكر كنم بايد برم شماره‌ي عينك‌م رو تمديد كنم. ولي من فكر مي‌كنم تا وقتي كه عينك‌ش رو به چشم‌ش نزنه عوض كردن يا نكردن نمره‌ش هيچ فرقي نداره. چند تا عكس از اسكروچ پيدا كردم. ببينيد، خيلي باحالن! D:

باز هم بگذاريم و بگذريم كه دير يا زود بايد گذاشت و گذشت
تا بعد

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.