the sad story of finding my lost curiosities over the years
محصولِ ۱۳۸۵ اسفند ۹, چهارشنبه
هزینهی ساخت: ۲۵ میلیون دلار
محصولِ ۱۳۸۵ اسفند ۸, سهشنبه
هزینهی ساخت: ۲۵ میلیون دلار
بازگشت
- صبر كنيد! شما نميتونيد از اينجا جلوتر بريد. بايد برگرديد و از اول شروع كنيد.
- بسيار خب، حالا از كدوم طرف بايد برم؟
- اگر دوست داشته باشيد براتون مينويسم كه اينبار در يك خانوادهي ثروتمند به دنيا بياييد، ميدونيد كه براي من خيلي فرقي نميكنه
- هر غلطي دوست داري بكن! فقط بگو از كدوم طرف بايد برگردم؟!!
** زبان امروز **
come to power يعني به قدرت رسيدن. اگر بخواهيم دقيقتر صحبت كنيم بايد بگوييم به قدرت رسيدن يعني come to power. اصولن زبان فارسي چيز زيادي از خودش نداره. ميدونيد كه، حتا حافظ و سعدي هم بيشتر وقتها مجبور بودند اشعارشون رو به زبان عربي بگن.
تنها كاري كه ميتونيم بكنيم اينه كه به جاي اصولاً بنويسيم اصولن كه مثلن بگيم ما از تنوين استفاده نميكنيم و عرب نيستيم.
ژنرال دوگل:
محصولِ ۱۳۸۵ اسفند ۲, چهارشنبه
هزینهی ساخت: ۲۵ میلیون دلار
دلتنگي
سلام. حالتون خوبه؟ دلم براي خيلي چيزها تنگ شده. از جمله براي شما و هم براي هر روز يا يك روز در ميون نوشتن. ولي چه ميشه كرد كه وقت تنگه. ميدونم وقت نداشتن بهانهي خوبي براي ننوشتن نيست، ولي اين روزها واقعن يك كم كمتر وقت خالي پيدا ميكنم؛ به هر حال. يك پيشنهاد مفيد هم دارم. از RSS استفاده كنيد تا هر وقت اينجا رو بهروز كردم متوجه بشيد. من خودم از [Google Reader] استفاده ميكنم. شما هم ميتونيد از هرچي دوست داريد بهعنوان RSS Reader استفاده كنيد. اين آدرس RSS براي وبلاگ منه:
http://naaraam.blogspot.com/atom.xml
بگذريم،
امروز يك sms تبليغاتي برام اومد در مورد امكان پرداخت قبض تلفن از طريق دستگاههاي ATM يا خودپرداز. نوشته بود به [اين سايت] مراجعه كنيد و براي آخرين قبض خود يك شمارهي شناسايي و يك شناسهي پرداخت دريافت كنيد. كنجكاو شدم و دنبال سايتي گشتم كه از طريق سامانهي شتاب بشه مبلغ رو پرداخت كرد. در [اين سايت] ميشه با وارد كردن اطلاعاتي كه از مرحلهي قبل به دست آوردهايم ابتدا مبلغ قبض رو ببينيم و بعد اون رو پرداخت كنيم. حالا اشكال كار كجاست؟ اشكال اينجاست كه شما همين الان ميتونيد با وارد كردن شمارهي تلفن، در دو مرحله مبلغ آخرين قبض هر كسي رو كه دوست داريد ببينيد! به اين ميگن آخر رعات حريم شخصي ديگران! من هم نامردي نكردم و آخرين قبض چند نفر رو زير و رو كردم! دوستم گفت فكر نميكني كار اشتباهي ميكني؟!! قبول دارم كه كار اشتباهي كردم. اولش فكر نميكردم كار اشتباهي ميكنم. چون با خودم فكر ميكردم اشكالي نداره ديگران بروند و مبلغ قبض من رو ببينند. ولي يك كم كه بيشتر فكر كردم ديدم درسته كه هر چه را كه براي خود نميپسنديد براي ديگران هم نبايد بپسنديد، ولي دليل نميشه كه هر چه را كه براي خود ميپسنديد براي ديگران هم بپسنديد!
افكارم خيلي در هم ريختهس. ميفهميد در هم ريخته يعني چي؟ معلومه كه نميفهميد. يعني اگناستيك. اگناستيك خوب نيست. ازش خوشم نميآد! چشمهاي دوستم درد گرفته. عينك داره ولي نميزنه. ميگه فكر كنم بايد برم شمارهي عينكم رو تمديد كنم. ولي من فكر ميكنم تا وقتي كه عينكش رو به چشمش نزنه عوض كردن يا نكردن نمرهش هيچ فرقي نداره. چند تا عكس از اسكروچ پيدا كردم. ببينيد، خيلي باحالن! D:
باز هم بگذاريم و بگذريم كه دير يا زود بايد گذاشت و گذشت
تا بعد
** زبان امروز **
cross your fingers
محصولِ ۱۳۸۵ بهمن ۲۹, یکشنبه
هزینهی ساخت: ۲۵ میلیون دلار
** زبان امروز **
toddle (تادل) يعني تاتي تاتي كردن.
toddler يعني بچهاي كه تازه راه رفتن ياد گرفته
قانون و اخلاق
به نظر شما پيروي از قانوني كه از طرف انسانها براي انسانها وضع ميشود تا چه اندازه با اخلاق در ارتباط است؟ آيا شما هميشه و در همه حال خود را ملزم به رعايت هر قانوني ميدانيد؟ يا در صورتي كه تشخيص دهيد يك قانون با معيارهاي ذهني شما همخواني ندارد ديگر از آن پيروي نميكنيد؟ مثلن تا چه اندازه حاضر هستيد پشت يك چراغ قرمز منتظر بمانيد؟ يك دقيقه؟ سه دقيقه؟ يك ساعت هم منتظر ميمانيد؟
يك مثال ديگر را در نظر بگيريم. زمان شاه قانوني وجود داشت به نام حكومت نظامي. بر اساس اين قانون، از ساعت خاصي به بعد مردم حق بيرون آمدن از خانههايشان را نداشتند. اما عدهي زيادي از مردم و جوانان از اين قانون سرپيچي كردند و شبها را در بيرون از خانهها به مبارزه پرداختند. نتيجهي اين سرپيچي از قانون (پيروزي انقلاب)، براي عدهاي ناخوشايند بود (رژيم پهلوي) و براي عدهي زيادي هم خوشايند. آيا عدم رعايت قانون هميشه بد است؟ چه معياري براي خوب يا بد بودن يك قانون وجود دارد؟ اين معيار به فرد بستگي دارد يا بايد در جامعه براي آن تصميم گيري شود؟ اگر تشخيص داديم كه قانوني خوب نيست، آيا خودمان حق لغو كردن آن را داريم يا بايد با دست زدن به اعتراض (از راههاي قانوني) خواستار تغيير آن شويم؟ اگر هيچ راه قانوني براي اعتراض به قانون پيشبيني نشده باشد چه؟ از چه راهي به وجود يك قانون اعتراض ميكنيد؟
محصولِ ۱۳۸۵ بهمن ۲۷, جمعه
هزینهی ساخت: ۲۵ میلیون دلار
زيرنويس
قسمتي از زيرنويس فارسي فيلم devil's advocate را با هم ميخوانيم. خودتان متن زيرنويس را با جملات انگليسي كه در فيلم گفته ميشود مقايسه كنيد:
** زبان امروز **
تا جايي كه من ميدونم، تمام فعلهايي كه به ceive ختم ميشوند، اسم آنها با ception پايان مييابد.
مثال:
receive (دريافت كردن) -> reception (پذيرش)
deceive (فريب دادن) -> deception (فريب)
perceive (درك كردن) -> perception (ادراك)
conceive (فهميدن) -> conception (فهم)
محصولِ ۱۳۸۵ بهمن ۲۴, سهشنبه
هزینهی ساخت: ۲۵ میلیون دلار
لذت تنفر از زندگي
از من ميپرسن چرا از زندگي متنفر هستي؟ چرا در آرزوي مرگ هستي؟
بايد جوابي ميدادم كه ثابت كنه تنفر از زندگي براي من اعتقاده، نه يك شعار!
» بايد هميشه آرزومند مرگ باشيد (بقره 94)
» كساني كه از مرگ هراسان هستند، فسق و فساد ميكنند و هرگز آرزومند مرگ نيستند (بقره 95)
» مردي كه در بيرون خانه مظهر اقتدار و صلابت بود در درون خانه چنان نرم و ساده و مهربان رفتار ميكرد كه زنانش بر او گستاخ شده بودند، آشكارا با او مشاجره ميكردند و بي پروا سخن ميگفتند و از آزارش دريغ نميكردند. يك روز كه به سختي از آنان رنجيده بود بر خلاف سنت معمولي كه مردان زنان را از خانه بيرون ميراندند خود از خانه بيرون رفت و در انباري كه يك طرفش را غله ريخته بودند اقامت گزيد. اين انبار بر بلندي قرار داشت و پيامبر تنهي درختي را ميگذاشت و از آن بالا ميرفت و چون به انبار ميرسيد آن را بر ميداشت تا كسي مزاحمش نشود.
يك ماه با زنانش قهر كرد و چنان رنجيده بود كه حتي به مسجد نيز نميآمد. مردم سخت اندوهگين و پريشان شده بودند. عمر به نمايندگي از آنان به سراغ وي آمد و اجازه خواست تا با وي سخن بگويد؛ او را اجازه نداد و عمر پيغام داد كه اگر گمان ميكني كه من ميخواهم دربارهي دخترم با تو سخن بگويم، من از او بيزارم و اگر اجازه دهي گردنش را ميزنم. آن گاه عمر را اجازه ورود داد؛ عمر ميگويد: «وقتي وارد شدم ديدم در گوشهي انبار روي حصيري دراز كشيده است و چون برخاست آثار حصير بر پهلويش نمودار بود؛ من سخت به گريه افتادم» محمد كه عمر را غمگين ميبيند با او از لذت پارسايي و بيزاري از دنيا سخن ميگويد و او را آرام ميكند.
** زبان امروز **
solar يعني خورشيدي
solar system يعني منظومه شمسي
lunar يعني ماهي يا همان قمري
eclipse (ايكليپس) يعني گرفتگي
solar eclipse يعني گرفتگي خورشيدي (خورشيد گرفتگي)
lunar eclipse يعني ماه گرفتكي
شايد شنيده باشيد كه شبهايي كه ماه كامل هست آدمها ديوانهتر ميشوند.
براي همين بين ماه و ديوانگي يك ربطهايي وجود داره.
كلمهي lunacy (لونسي) هم از روي همين ارتباط به وجود اومده.
lunacy يعني ديوانگي يا madness
sheer lunacy هم يعني ديوانگي محض
رد كردن چنين پيشنهاد كاري ديوانگي محض است
محصولِ ۱۳۸۵ بهمن ۲۲, یکشنبه
هزینهی ساخت: ۲۵ میلیون دلار
محصولِ ۱۳۸۵ بهمن ۱۴, شنبه
هزینهی ساخت: ۲۵ میلیون دلار
افسانهي جاني دالر
يادش به خير. بچه كه بوديم تنها سرگرميمان گوش دادن به برنامههاي راديو بود و بس. از جاني دالر گرفته تا داستان شب و زير آسمان كبود. هميشه هم چند نفر از همسايهها بودند كه عادت داشتيم به وجودشان و مهمانهايي كه گاه به همراه داشتند. ميدانستيم كه وقتي پاي راديو در ميان باشد آنها هم هستند. اوايل براي ورود اجازه ميگرفتند امابعدها، پدرم در را باز ميگذاشت تا خودشان وارد شوند. راديو بر روي طاقچهاي بود كه من و خواهرم هميشه آويزاناش بوديم؛ چنان به پيچ و مهرههايش زل ميزديم كه انگار قرار بود چيزي از آن بيرون بيايد. وقتي هم كه تمام ميشد آنقدر خسته بوديم كه همانجا روي زمين به خواب ميرفتيم.
+ اعانهي ملي، گلهاي رنگارنگ، حميرا، دلكش، گلپا، مريخي محبوب من، افسونگر، مراد برقي، پيشتازان، غريبه، خانهي قمر خانم، تلخ و شيرين، دايي جان ناپلون، توسن، بارتا، آيرون سايد، سرزمين عجايب،...
:)
short-term schedule
+ strongly considering moving to a new address (for the sake of my own security!) :D
مطلب ویژه
فالون دافا
«فالون دافا»، به «فالون گونگ» نیز معروف است. روشی معنوی است که بخشی از زندگی میلیونها نفر در سراسر جهان شده است. ریشه در مدرسه بودا دارد. ا...
Google Analytics
ناآرام
آمار
نوشتههای بیشتر دیده شده
-
چند روز پیش یه مستند از بیبیسی دیدم دربارهی آفریقا. یه دختره راه افتاده بود توی مدارس آفریقایی و به سوالات دانشآموزان دربارهی مسیحیت پا...
-
عکسی که میبینید دیروز در سایت ناسا قرار گرفته بود. ابری به درازای ده سال نوری! اگر میخواهید در زمان سفر کنید، کافیه به این عکس نگاه کنید ...
-
انگار به تمام خواهران بدحجاب شهر من تذکر داده باشم انگار تمام توپهای شهر را من شوتیده باشم انگار تمام عزیزان شهر را من از دست داده باشم ...
-
- اصلِ حالات چهطوره؟ - اصلِ حالام خوب نیست - چرا؟! - چون پول ندارم یه خونه توی فرمانیه بخرم - خب خونه توی فرمانیه میخوای چیکار؟ - ...
-
- باید برم کچل کنم - چرا؟ - چون میخوام برم یه آموزشگاهی درس بدم، وسطش هم ممکنه برم سربازی. اگر یه روز برم سرِ کلاس شاگردها ببینند کچل کرد...
-
وااااای دیگه دارم دیوونه میشم از اینکه نمیفهمم چرا همهی [ چیزهای تازه ] دوبار پشت سر هم برام اتفاق میافتن! خدایا چرا نمیفهمم دلیلاش چ...
-
ما توی فامیلمون یه زهرا خانم داشتیم. اما من نه میدونستم کیه، نه تا حالا دیده بودماش. فقط اسماش رُ شنیده بودم. یه شب که توی خونه تنها بود...
-
خیلی وقت بود زبان امروز ننوشته بودم، راستیاتش خیلی دل و دماغ این کار رو ندارم. زبان انگلیسی از دایرهی علایقم خارج شده. اما چیز جدیدی یاد گ...
-
یه جا نوشته بود بر اساس تحقیقاتی که انجام شده افرادی که مادرزاد نابینا هستند توی خواب هیچ تصویری نمیبینند (اما بو و مزه و صدا رُ درک میکنن...
-
امروز دلار بهصورت رسمی خرید و فروش نمیشه و اگر پیدا بشه دستکم ۷۰۰۰ تومن قیمت داره. سکه حدود ۲ میلیون تومن داد و ستد میشه. امکان حوالهی ...
گذشتگان
-
◄
2023
(4)
- ◄ اکتبر 2023 (1)
- ◄ ژوئیه 2023 (1)
- ◄ آوریل 2023 (1)
-
◄
2022
(5)
- ◄ دسامبر 2022 (1)
- ◄ ژانویه 2022 (2)
-
◄
2021
(7)
- ◄ نوامبر 2021 (2)
- ◄ ژوئیه 2021 (2)
-
◄
2020
(21)
- ◄ دسامبر 2020 (4)
- ◄ نوامبر 2020 (3)
- ◄ اکتبر 2020 (1)
- ◄ سپتامبر 2020 (2)
- ◄ ژوئیه 2020 (2)
- ◄ آوریل 2020 (1)
-
◄
2019
(18)
- ◄ دسامبر 2019 (3)
- ◄ اکتبر 2019 (1)
- ◄ ژوئیه 2019 (2)
- ◄ آوریل 2019 (1)
- ◄ فوریه 2019 (4)
-
◄
2018
(29)
- ◄ دسامبر 2018 (1)
- ◄ نوامبر 2018 (4)
- ◄ اکتبر 2018 (1)
- ◄ سپتامبر 2018 (2)
- ◄ ژوئیه 2018 (2)
- ◄ فوریه 2018 (2)
- ◄ ژانویه 2018 (5)
-
◄
2017
(38)
- ◄ دسامبر 2017 (3)
- ◄ نوامبر 2017 (3)
- ◄ اکتبر 2017 (5)
- ◄ ژوئیه 2017 (3)
- ◄ آوریل 2017 (2)
- ◄ فوریه 2017 (2)
- ◄ ژانویه 2017 (7)
-
◄
2016
(32)
- ◄ دسامبر 2016 (4)
- ◄ اکتبر 2016 (4)
- ◄ سپتامبر 2016 (1)
- ◄ ژوئیه 2016 (2)
- ◄ آوریل 2016 (3)
- ◄ فوریه 2016 (2)
- ◄ ژانویه 2016 (3)
-
◄
2015
(45)
- ◄ دسامبر 2015 (2)
- ◄ نوامبر 2015 (5)
- ◄ اکتبر 2015 (4)
- ◄ سپتامبر 2015 (2)
- ◄ ژوئیه 2015 (6)
- ◄ آوریل 2015 (5)
- ◄ فوریه 2015 (3)
- ◄ ژانویه 2015 (4)
-
◄
2014
(47)
- ◄ دسامبر 2014 (9)
- ◄ نوامبر 2014 (10)
- ◄ اکتبر 2014 (1)
- ◄ سپتامبر 2014 (5)
- ◄ ژوئیه 2014 (4)
- ◄ آوریل 2014 (1)
- ◄ فوریه 2014 (1)
- ◄ ژانویه 2014 (6)
-
◄
2013
(22)
- ◄ دسامبر 2013 (3)
- ◄ نوامبر 2013 (2)
- ◄ ژوئیه 2013 (2)
- ◄ آوریل 2013 (2)
- ◄ فوریه 2013 (1)
- ◄ ژانویه 2013 (3)
-
◄
2012
(99)
- ◄ دسامبر 2012 (8)
- ◄ نوامبر 2012 (10)
- ◄ اکتبر 2012 (6)
- ◄ سپتامبر 2012 (9)
- ◄ ژوئیه 2012 (10)
- ◄ آوریل 2012 (9)
- ◄ فوریه 2012 (6)
- ◄ ژانویه 2012 (12)
-
◄
2011
(101)
- ◄ دسامبر 2011 (8)
- ◄ نوامبر 2011 (8)
- ◄ اکتبر 2011 (9)
- ◄ سپتامبر 2011 (9)
- ◄ ژوئیه 2011 (10)
- ◄ آوریل 2011 (5)
- ◄ فوریه 2011 (7)
- ◄ ژانویه 2011 (13)
-
◄
2010
(155)
- ◄ نوامبر 2010 (11)
- ◄ اکتبر 2010 (10)
- ◄ سپتامبر 2010 (14)
- ◄ ژوئیه 2010 (13)
- ◄ آوریل 2010 (14)
- ◄ فوریه 2010 (13)
- ◄ ژانویه 2010 (10)
-
◄
2009
(154)
- ◄ دسامبر 2009 (6)
- ◄ نوامبر 2009 (15)
- ◄ اکتبر 2009 (6)
- ◄ سپتامبر 2009 (14)
- ◄ ژوئیه 2009 (13)
- ◄ آوریل 2009 (13)
- ◄ فوریه 2009 (14)
- ◄ ژانویه 2009 (14)
-
◄
2008
(150)
- ◄ دسامبر 2008 (9)
- ◄ نوامبر 2008 (8)
- ◄ اکتبر 2008 (8)
- ◄ سپتامبر 2008 (8)
- ◄ ژوئیه 2008 (10)
- ◄ آوریل 2008 (10)
- ◄ فوریه 2008 (17)
- ◄ ژانویه 2008 (18)
-
▼
2007
(194)
- ◄ دسامبر 2007 (17)
- ◄ نوامبر 2007 (18)
- ◄ اکتبر 2007 (28)
- ◄ سپتامبر 2007 (14)
- ◄ ژوئیه 2007 (22)
- ◄ آوریل 2007 (8)
- ▼ فوریه 2007 (15)
- ◄ ژانویه 2007 (22)
-
◄
2006
(203)
- ◄ دسامبر 2006 (26)
- ◄ نوامبر 2006 (30)
- ◄ اکتبر 2006 (19)
- ◄ سپتامبر 2006 (24)
- ◄ ژوئیه 2006 (17)
- ◄ آوریل 2006 (4)
- ◄ فوریه 2006 (17)
- ◄ ژانویه 2006 (11)