كافه ستاره
رفتیم سینما آفریقا برای دیدن [کافه ستاره]. بايد بگم كه خیلی فیلم قشنگی بود!
نوع داستانپردازي فيلم جوري بود كه صحنههاي اصلي فيلم سه بار و هر بار از ديد سه شخصيت مختلف نمايش داده ميشد. براي همين، تصوراتي كه ممكن بود از يك صحنهي فيلم در ذهن تماشاگر شكل گرفته باشه با ديدن همون صحنه از نگاه يك شخصيت ديگر داستان كاملا عوض ميشد! بعضي از صحنههاي فيلم خيلي ناراحتكننده بود. مثل جايي كه [سالومه] آرزوهاي خودش رو بر روي كاغذ نقاشي كرده بود. امامزادهاي وسط يك جزيره، جزيرهاي وسط دريا...
بازي [رويا تيموريان] هم عالي بود. مخصوصا اداهايي كه جلوي آينه از خودش درميآورد خيلي خندهدار بود.
آخر فيلم هم كه همهش بزن برقص بود! كم مونده بود تماشاچيها هم پا بشن و بين صندليها برقصند! :)
خوشحالم كه خاطرهي فيلم [به نام گوشي سامسونگ] از ذهنم پاك شد.
+ اين [افسانه] چرا پير نميشه؟!
+ آهنگ "شونه به شونه ميرفتيم... من و تو تو جشن بارون..." (اثر استاد سياوش قميشي) هم كه دوبار و از دو ديدگاه مختلف در فيلم پخش شد خيلي چسبيد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون