the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۱ اسفند ۱۷, پنجشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

جفت پا روی اعتقادات

امروز یکی از دوستان می‌گفت یکی از دلیل‌های این‌که وضعیتِ اقتصادی این‌جوری شده اینه که مردم هم آدم‌های بدی هستند. اگر مردم پول‌هاشون رُ تبدیل به دلار و سکه و طلا نکنند، ارزش پول هم ان‌قدر پایین نمی‌آد. به‌ش گفتم خب وقتی ارزش پول داره می‌آد پایین، آدم چاره‌ای نداره که، مجبوره پول‌اش رُ تبدیل به سکه و دلار کنه که ضرر نکنه. تو خودت همچین کاری نکردی؟ گفت: نه، من هیچ‌وقت پول‌ام رُ نداده‌ام سکه و دلار بخرم. گفتم خب وقتی همه دارند همین کار رُ می‌کنند، چه فایده‌ای داره این کارت؟ گفت شاید کارِ من به تنهایی هیچ فایده‌ای نداشته باشه، ولی حداقل به چیزی که باور داشته‌ام عمل کرده‌ام. اگر همه یه کار ِ اشتباه انجام می‌دن دلیل نمی‌شه من هم همون کار رُ بکنم.
بعد دیدم من چه‌قدر خودخواه هستم؛ چه‌قدر با چیزی که می‌شه بود و نیستم فاصله دارم. هر جوری فکر کردم، دیدم هیچ‌وقت نمی‌تونم همچین کاری کنم. هیچ‌وقت نمی‌تونم پول‌ام رُ به چیزهای دیگه تبدیل نکنم. چون فکر می‌کنم یا همه باید این کار رُ بکنند یا من هم نمی‌کنم. فکر کردم چه‌قدر آدم باید به بلوغ و شعور برسه که حتا اگر ضرر هم می‌کنه پا روی اعتقادش نذاره و کاری که به نظرش درست می‌رسه رُ انجام بده. این کار اصلن به درجه‌ی دیگه‌ی از شعور و انسانیت مربوط می‌شه، که من هنوز توی خودم نمی‌بینم.
به نظرم همه‌ی ما مدیون هستیم. به کسانی که پا روی اعتقادات‌شون نذاشته‌اند. چه‌طور می‌شه تو چشم ِ این آدم‌ها نگاه کرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.