خیال
من از قوانین کارگر و کارفرما چیزی نمیدونم. من نمیدونم چهوقت میشه گفت یه کارگر اونقدر کار کرده که عرقاش اجازه میده بهش پولی پرداخت بشه یا چهوقت اونقدر دیر شده که بشه شکایتی کرد. آخرین باری که رفته بودم دکتر، بهم گفت چیزی نیست، خیال کردهای. حالا هم فقط برای همینه که میرم سر کار. آدم که تو خونه تنها باشه، هزار جور فکر و خیال به سرش میزنه. نمیگم پولاش برام مهم نیست، ولی خب، تا حالا شکایتی هم نکردهام. آره، من خیال کرده بودم! خیال کرده بودم پول بهایی نیست که برای بهدست آوردن خیلی از چیزها باید پرداخت کرد. با خودم فکر میکردم وقتی پای عشق در میونه، با یه لقمه غذای شب مونده هم میشه به زندگی ادامه داد. خیال میکردم همین که شنیدنِ صدای تو، با شنیدنِ صداهای دیگه برام فرق داره کافیه برای ساختنِ آیندهای که دستِ هیچ کس بهش نمیرسه...
اما حالا... دیگه خیلی وقته میدونم خیال یعنی چی... آره، من خیال کرده بودم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون