ردی از بیهودگی
من یاد گرفتهام که نباید هیچوقت سر یک شناگر رُ زیر آب نگه دارم
همونطور که انتظار ندارم یک روز بدیهای من باعث بشه سرم برای همیشه زیر آب باقی بمونه
من یاد گرفتهام که همونقدر که میتونم درد بکشم میتونم باعث درد کشیدن دیگران باشم
من یاد گرفتهام که همونقدر که میتونم متنفر باشم میتونم باعث ایجاد احساس تنفر در دیگران باشم
من یاد گرفتهام که هیچ چیزی برای همیشه خوب یا بد نیست. چیزی که امروز برای من خوبه برای خیلیها بد و فردا که برای خیلیها خوب، ممکنه برای من بد باشه
من یاد گرفتهام که داوری، سختترین ِ کارهای دنیاست
من یاد گرفتهام که برای شنا کردن
تنها به مقدار کمی آب نیاز هست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون