the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

بچه‌های آسمان

صداقت و پاکی بچه‌ها همیشه من رُ به وجد می‌آره. شاید بعضی از حرف‌هایی که بچه‌ها می‌زنند به‌نظر برسه که فقط مخصوص توی فیلم‌هاست، ولی من می‌خوام دو نمونه از چیزهایی رُ که خودم دیده‌ام براتون تعریف کنم.

امروز از کنار یه مجتمع مسکونی رد می‌شدم که دورش نرده داشت. یه بچه‌ای هم (حداکثر پنج ساله) داشت جلوم راه می‌رفت. یه پیرمردی هم از روبرو می‌اومد. وقتی بچه و پیرمرد به هم رسیدند پسره پرسید:

آقا، اینجا زندانه؟

سوال‌اش خیلی خیلی برام جالب بود! واقعن یه لحظه از درون شاد شدم! ببینید یه بچه چقدر روراست فکر می‌کنه، هرجا نرده ببینه نتیجه می‌گیره که اون‌جا زندانه! حالا ببینید پیرمرده چه جواب چرتی داد: نه پسرم این‌جا یه پارکه...

حالا یکی دیگه تعریف می‌کنم این یکی دیگه واقعن وحشت‌ناکه! پسردایی‌ام وقتی یه کم بچه‌تر از الان بود (فکر کنم چهار سال‌اش بود) داشت با یه خط کش بازی می‌کرد. یه دفعه به‌صورت اتفاقی خط کش شکست و دو تیکه شد. می‌دونید چی گفت؟

آخ جون دو تا شد!

طرز فکر کردن و نتیجه‌گیری بچه‌ها واقعن جالبه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.