the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۵ مهر ۱۶, یکشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

سفر بازگشت

خدايا...
مي‌بيني كه راه را گم كرده‌ام
مي‌بيني كه ديگر رمقي در پاهايم باقي نمانده است
مي‌بيني كه در اين شهر گم گشته و مدت‌هاست كه در جستجوي راهي براي بازگشت، از رفتن بازمانده‌ام
مي‌بيني كه مدت‌هاست با چشمان نابينايم، تنها به آسمان مي‌نگرم
فقط به اين اميد كه روزي از همين روزها، راهي كه در زمين به‌دنبال آن مي‌گشتم، از آسمان به روي‌م باز شود

دور نيست روزي كه تنها نيروي باقي مانده در وجودم را نيز از دست مي‌دهم
نيرويي كه با آن، نشانه‌هايي ز رهايي را در دستان‌م نگاه داشته‌ام
نشانه‌هايي كه اميد بازگشت را، در دلم زنده نگاه داشته‌اند

خدايا...
من براي قدم نهادن در مسير بازگشت، تنها به ياري تو نياز دارم،
تنهايم مگذار!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.