the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۶ بهمن ۶, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

با شمعی شکسته در دست

چگونه بی آن‌که ببینم‌ات چنین آتش بر دل انداخته‌ای؟ می‌خواهم «در آن نفس که بمیرم، در آرزوی تو باشم، به آن امید دهم جان، که خاک کوی تو باشم»، اما ریختنِ خونِ این جانِ متعفن کجا شایسته‌ی شما؟ ما به خیال بر آن بودیم شمعی روشن کنیم تا وقتی که آن را به خورشید هدیه می‌دهیم بگوییم «آن کودک با سرانگشتان سوخته، که چه شب‌ها با یکی سنگ چخماق سر کرده است، آن کودک من بوده‌ام!»، اما حالا جز شمعی شکسته در دست، جز سری چنین افکنده، چه می‌توان به پیش آورد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.