the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۴ تیر ۲۴, چهارشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

توافقِ هسته‌ای

سلام آقای روحانی، سلام آقای اوباما، سلام آقای ظریف، سلام آقای کری

حتمن منتظرید الان یه نامه‌ی احساسی به این چهار نفر بنویسم و توافق رُ به‌شون تبریک بگم. اما اشتباه می‌کنید. من الان می‌خوام یک تحلیلِ به‌دور از هرگونه احساس‌گرایی بر این رویداد بنویسم.

یکی از انتقاداتی که در مورد این توافق نسبت به دولتِ آمریکا مطرح می‌شه اینه که با این توافق تحریم‌ها برداشته می‌شه و ایران پول‌دارتر می‌شه و دوباره می‌تونه از حزب‌الله لبنان و سایر گروه‌های تروریستی حمایتِ مالی کنه. با هم به متنِ خبر از بی‌بی‌سی فارسی توجه کنیم:

«آقای اوباما در مصاحبه‌ای با نیویورک تایمز که پس از توافق اتمی انجام داد در پاسخ به سوال توماس فریدمن نویسنده‌ی ستون آزاد این روزنامه در مورد تاثیر این توافق در داخل ایران گفت که هدفِ اولیه و "غیربلندپروازانه" او فقط جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح اتمی است نه ملاک‌های دیگر.
او همچنین در دفاع از این توافق گفت: "ملاک سنجش توافق این نیست که باعث تغییر رژیم در ایران می‌شود یا نه، ملاک سنجش ما این نیست که آیا باعث حل همه مشکلاتی خواهد شد که از ایران نشات می‌گیرند، اینکه آیا همه فعالیت‌های شرورانه‌ی جهان را حل می‌کند. ملاک سنجش توافق این است که ایران نتواند به یک سلاح هسته‌ای دست پیدا کند.
او همچنین در پاسخ به منتقدان روند مذاکرات با ایران چنین گفت:‌ "...نکته جالب توجه برای من این است که منتقدان بیش از پیش از مساله‌ی هسته‌ای فاصله می‌گیرند و به سراغ سایر مسائل می‌روند مثلا می‌گویند 'خوب، حتا اگر مساله‌ی اتمی رفع شود، ایران باز هم به حمایت از تروریسم ادامه خواهد داد، و از کاهش تحریم‌ها هم بهره‌مند می‌شوند. بنابراین پول بیشتری برای دست زدن به این فعالیت های بد خواهند داشت'

آقای اوباما گفته ملاکِ سنجشِ خوب بودنِ توافق اینه که جلوی دست‌یابیِ ایران به بمب اتم گرفته شده یا نه؛ و چون گرفته شده پس این توافق خوبه. من نمی‌گم که این استدلال غلطه، اما می‌گم که این استدلال ممکنه غلط باشه. چرا؟ اجازه بدید یک مثال بزنم. این مثال ممکنه بی‌ربط باشه، اما تا حدی منظورم رُ به شما می‌رسونه.
فرض کنید یه کلبه‌ی چوبی کنارِ یک جنگل آتش گرفته و داره می‌سوزه. جنگل هم داره توی آتش می‌سوزه. بعد آتش‌نشان‌ها تصمیم می‌گیرند که آتشِ کلبه رُ خاموش کنند. به اون‌ها گفته می‌شه که این تصمیم غلطه چون خاموش کردنِ آتش‌سوزیِ جنگل مهم‌تره. اما رییس آتش‌نشان‌ها می‌گه: ملاکِ سنجشِ درستیِ تصمیمی که ما گرفتیم اینه که آتشِ خونه خاموش می‌شه یا نه. آتیشِ خونه خاموش می‌شه، پس تصمیمِ ما درسته.

من هم الان ندارم می‌گم که ملاکِ سنجشِ آقای اوباما درسته یا غلط. فقط می‌گم ممکنه غلط باشه. همیشه باید به این نکته توجه کنیم که با انجامِ هر کاری چه چیزی به‌دست می‌آد و چه چیزی از دست می‌ره. شاید خطرِ حزب‌الله‌ای که بعد از رفع تحریم‌ها پول به حساب‌هاش سرازیر می‌شه بیش‌تر از ایرانی با سلاح اتمی باشه. من فکر می‌کنم ما باید جرات داشته باشیم و به «از یک جایی به بعد» فکر کنیم. آمریکا هم جرات نداره به جهانی که در اون ایران با بمب اتم به اسراییل حمله کرده فکر کنه. خب حالا فکر کن همچین اتفاقی افتاده. چی می‌شه مگه؟ تمام‌ِ سرزمین‌های اطرافِ اسراییل از جمله فلسطین غیرِ قابلِ سکونت و لم‌یزرع می‌شن با این حمله. بعدش همه‌ی فلسطینی‌ها دوباره آواره می‌شن می‌رن سمتِ اروپا یه کشوری رُ (مثلن ایتالیا) تصرف می‌کنند و کشورِ مستقلِ فلسطین رُ تشکیل می‌دن و ایتالیایی‌ها هم می‌خزن نوارِ غربی و شرقی و شمالیِ ایتالیا زندگی می‌کنند و اتحادیه‌ی اروپا هم کشور تازه تاسیس و نامشروعِ فلسطین رُ به رسمیت نمی‌شناسه و در صدد برمی‌آد که با سلاحِ هسته‌ای به این رژیم حمله کنه اما ایران با هسته‌ای شدنِ اروپا مخالفت می‌کنه و مذاکراتِ ایران و پنجِ به‌علاوه‌ی یک برای کاهش سانتری‌فیوژهای کشورهای اروپایی شروع می‌شه و آمریکا که هنوز در شوکِ از بین رفتنِ اسراییله به این مذاکرات نمی‌پیونده. مذاکرات سال‌ها به‌طول می‌انجامه و در طولِ این مدت اروپا همیشه تهدید می‌کنه که رژیمِ فلسطین باید از نقشه حذف بشه و آمریکا هم مخفیانه از مرزهای فرانسه و اتریش به نیروهای فرقه‌ی سنت فرانسیس در نوار غربی ایتالیا سلاح و مهمات می‌رسونه. در ایران تحقیق در موردِ علتِ گسیلِ فلسطینی‌ها از سرزمینِ مادری‌شون به ایتالیا ممنوع می‌شه و رییسِ اتحادیه‌ی اروپا همیشه در سخنرانی‌هاش به‌عنوانِ یک معلم از ایران و سایرِ کشورهایی که از شکل‌گیریِ فلسطین در قلبِ ایتالیا پشتیبانی می‌کنند دو تا سوالِ خیلی ساده می‌پرسه. خلاصه، بعد از سال‌ها تلاش سرانجام مذاکرات به نتیجه می‌رسه و تصمیم گرفته می‌شه که همه‌ی سلاح‌های اتمی موجود در اروپا به یک کشور ثالث مثلِ چین منتقل بشه و سوریه و روسیه هم به اجرای درستِ این توافق نظارت داشته باشند. اما تندروهای ایران اعلام می‌کنند نسبت به توافق بدبین هستند و اگر تحریم‌های اروپا برداشته بشه منابع مالی اروپا به سمت نیروهای تروریستی در کلیساهای سراسرِ نوارهای شرقی، غربی و شمالیِ ایتالیا سرازیر می‌شه. اما کندروها این انتقاد رُ قبول نمی‌کنند و می‌گن ملاکِ سنجشِ توافق این نیست که اروپا رژیم‌اش عوض می‌شه یا نه، ملاک اینه که اروپا هسته‌ای نشه که با این توافق دیگه نمی‌شه.

«جب بوش، فرماندار سابق فلوریدا و برادر رئیس جمهور سابق آمریکا که در نظرسنجی‌ها از بقیه نامزدهای جمهور‌خواه پیش است این توفق را "خطرناک، بسیار ناقص و کوته‌بینانه" توصیف کرده است.»

شاید باورتون نشه ولی این بوش‌ها خیلی زیاد هستند. ده دوازده‌تا خواهر برادر هستند. جِب بوش برادرِ جورج دبلیو بوشه. جِب بوش سه تا بچه داره. اسمِ یکی از بچه‌هاش می‌دونید چیه؟ جورج پی بوش.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.