قشونِ روس
یکی از آرزوها و درگیریهای ذهنی ِ من اینه که یه حَرَم ِ دیگه یه جایی به توپ بسته بشه. کلن ترکیبِ واژههای حرم و توپ خیلی جذابه به نظرم. برای همین فکر میکنم حیفه که این اتفاق فقط یک بار توی تاریخ ِ این مرز و بوم افتاده باشه. با خودم فکر میکنم چه قدر خوب میشه اگر امسال شوروی به ایران حمله کنه. بعدش به نزدیکیهای تهران که رسیدند نتونن از دیوارِ دفاعی ِ شمال و شرق و غرب عبور کنند و محبور بشن دور بزنند و از جنوب وارد شهر بشن. همین موقع هست که با مقاومتِ نیروهای مردمی در حرم مطهر امام خمینی مواجه میشن و با گلولههای توپ به این مکان مقدس و زنان و کودکان ِ بیدفاعی که برای زیارت اونجا هستند حمله میکنند.
اگر این اتفاق بیافته، سالها بعد در کتابهای تاریخ فصلی به این نام خواهیم داشت: به توپ بستن حرم مطهر امام خمینی توسط قوای روس و کشته شدنِ شمارِ زیادی از مردم متدین و خداجوی تهران (تیرماهِ ۱۳۹۱).
البته بعد از اینکه تا جنوبِ شهر پیشروی کردند مجلسِ وقتِ ایران شرایطِ دولتِ مرکزی رُ میپذیره و قشونِ روس از کشور خارج میشن.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون