the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۰ آذر ۲۵, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

پهلوانان نمی‌میرند

چیزی که مشخصه اینه که تا همین صد سال پیش چیزی به نام صف برای ما معنایی نداشته. اما بعد از این‌که کم‌کم کمی متمدن شده‌ایم و صف برامون معنا پیدا کرده، صفِ یه دونه‌ای از کجا پیداش شده؟ از اول که وجود نداشته؟ پس بیایید حدس بزنیم چه‌طوری به‌وجود اومده:

گفت و گوی دو موجود خیالی به نام‌های
حاج آقا مجلس فرزندِ سید ابو جعفرِ خادم
و پهلوانِ محله: بابا رکن الدین مسعود بن عبدلله بیضاوی شیرازی
در صفِ نانوایی:

- آقا بیا ته صف وایستا! اون‌جا اولِ صفه!
- باشه
- بیا! تهِ صف این وره!
- باشه الان می‌آم! من یه دونه بیش‌تر نون نمی‌خوام
- خب من هم دو تا بیش‌تر نمی‌خوام. چه ربطی داره؟ بیا تهِ صف
- عم× ج××× یه بار دیگه به‌م بگی بیا تهِ صف می‌آم د××× به ×× می‌دما!
- [آقا مجلس فززندِ سید ابو جعفر آبِ دهن‌اش رُ قورت می‌ده و دیگه چیزی نمی‌گه]

بعله... و از اون تاریخ به بعد بود که دیگه هر کس فقط یه دونه نون می‌خواست، می‌رفت و پشتِ سرِ پهلوون‌ها می‌ایستاد و بدونِ صف یه دونه نون می‌گرفت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.