دو دستگی
آدمها دو دستهاند. یه دقیقه بذارید حواسام رُ جمع کنم ببینم چی میخوام بگم چون خیلی خوابام میآد
خب همهتون میدونید که سطح سواد و فهم و شعور همهی آدمها با هم دیگه یکی نیست. البته عجیب هم نیست و خیلی طبیعیه. مثلن سطح فهم و شعور یه بچهی پنج ساله با یه بچهی دوازده ساله با یه پیرزن هشتاد ساله فرق میکنه دیگه. پس اصولن کمفهم بودن الزامن چیز بدی نیست. بعضی آدمها که رشد میکنن و قد میکشن فهمشون هم بالاتر میره. خب این هم طبیعیه دیگه هیچ افتخاری هم نداره. اما بعضی آدمها که سنشون بالا میره فهمشون به اندازهی سنشون بالا نمیره و این هم اصلن چیز بدی نیست اتفاقن. مثلن شما ممکنه یه پسر بیست ساله رُ ببینید که به اندازهی یه پسر سیزده ساله به مسایل اطرافاش نگاه و فکر میکنه. ممکنه فکر کنید من قصد دارم در مورد یه سری آدم بیشعور صحبت کنم و اونها رُ مسخره کنم ولی اصلن همچین کاری نمیخوام بکنم.
شما وقتی به یه بچهی پنج ساله نگاه میکنید میبینید که این بچه شاده و داره میخنده و بازی میکنه و کلاس کاراته میره. خب همهی اینها بهخاطر اینه که یه بچهی پنج ساله واقعن چیز خاصی براش مهم نیست و به چیز زیادی فکر نمیکنه.
گاهی هم یه آدم نسبتن سن و سال دار رُ میبینید که شاده و میخنده و منتظر بازی بعدی استقلال پرسپولیسه و بچهش هم کلاس کاراته میره. این هم بهخاطر اینه که چیزهای زیادی توی این دنیا وجود نداره که این آدم فکر کنه مجبوره بهشون فکر کنه.
در واقع آدمهایی که به هیچ چیزی فکر نمیکنند زندگی آرمانی کسانی رُ دارند که میخوان با فکر کردن به اون زندگی دست پیدا کنن. هر چی بیشتر فکر میکنن هم بیشتر افسرده میشن
یه نفر [اینجا] نقل قولی نوشته بود:
«خوشحال بودن و یا نبودن، ربطی به این ندارد که چه داری و چه نداری،
که هستی و کجا هستی و یا چه می کنی،
آنچه تو را خوشحال و یا ناراحت می کند،
آن چیزی است که تو به آن می اندیشی.»
خوب که فکر میکنم میبینم بهتره جملهی بالا اینجوری اصلاح بشه:
«آنچه تو را خوشحال میکند آن چیزی است که به آن نمیاندیشی»
تازه بعضی بچه های 5 ساله هستن کلاس کاراته هم نمیرن اما نسبت به گوشی های موبایل احساس مالکیت دارن، تا یه موبایل خاموش میبینن ورمیدارن میزارن تو جیبشون.
پاسخحذفآفرین. به نظر میآد وقتی خوابت میآد حرفات منطقیتره!