the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۷ آبان ۱۷, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

سفارت

دیشب خواب دیدم سفارت ترکیه توی آمریکا تعطیل شده و دانشجوهای آمریکایی که می‌خوان برن ترکیه درس بخونن همه مجبور هستند بیان از سفارت ترکیه توی ایران ویزا بگیرن. من هم جلوی سفارت یه عکاسی داشتم که هر کس عکس‌اش مناسب نبود راهنمایی‌اش می‌کردن می‌اومد پیش من براش عکس ویزا می‌گرفتم. دیگه ان‌قدر با این آمریکایی‌ها حرف زده بودم زبان‌ام خوب شده بود و بعدازظهرها می‌رفتم این‌ور اون‌ور خصوصی درس می‌دادم. بیش‌تر کسایی که می‌اومدن پیش‌ام خیلی استرس داشتن و ازم راهنمایی می‌خواستن که مصاحبه چه جوریه و این‌جور حرفا. منم به‌شون دلداری می‌دادم و می‌گفتم نگران نباشید راحت‌تر از چیزیه که فکر می‌کنید (همین‌جوری از خودم یه چیزی می‌گفتم چون اصلن نمی‌دونستم منظورشون از مصاحبه چیه). کسایی که مصاحبه می‌کنند دو نفر هستند. یکی‌شون یه خانم چادریه و یکی‌شون هم یه بندرعباسیه؛ می‌شه گفت سیاه‌پوسته تقریبن. شما سعی کنید برید پیش اون خانوم چادریه چون خیلی مهربونه و راحت به‌تون ویزا می‌ده.

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.