شب امتحان
بچهها فردا امتحان دارند. بايد بالاي سرشان باشم. دست خودم نيست؛ تا صبح بيدار ميمانم. چراغ نفتي گوشهي اتاق به پتپت افتاده. وقتي نميخوابم خيالم راحتتر است. مواظب كه هستم، سرما نميخورند. مسعود راحت خوابيده و لبخند ميزند. بيگمان خوابهاي خوب ميبيند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون