the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۵ اسفند ۱۹, شنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

امام‌زاده

از يك نفر خيلي بدم مي‌اومد. با پسرم رفتيم حال‌ش رو بگيريم. به مهدي گفتم تو دست‌هاش رو از پشت بگير، من هم اول پاهاش رو باز مي‌كنم و بعد مي‌زنم‌ش زمين. وقتي رسيديم ديدم طرف يه چيزي دستشه اين هوا. گفتم مهدي تو عقب واستا. به يارو گفتم خب تو چرا ايجور كردي؟! اين رو كه گفتم ديگه حال خودم رو نفهميدم. ياد امام‌زاده زينعلي و عينعلي افتادم. تمام كساني كه اون‌جا دفن بودند آخر فاميلي‌شون پونكي بود. رمضاني پونكي. قشقايي پونكي، ميرابي پونكي. حالا ديگه خيلي وقته كسي رو اون‌جا دفن نمي‌كنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.