the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

** زبان امروز **

برای بزرگ‌نمایی کردن در زبان انگلیسی به‌صورت غیر رسمی می‌توان به جمله‌ها عبارت زیر را اضافه کرد:
the shit out of

نمونه:

he scared me
بزرگ‌نمایی:
he scared the shit out of me

we gotta (have to) support her
بزرگ‌نمایی:
we gotta support the shit out of her

you have burned this
بزرگ‌نمایی:
you have burned the shit out of this

کودک آزار هستم، یک مسافر

ممنوعیتِ کودک آزاری در اماکن عمومی
آیت‌الله کودک آزار ِ تهرانی
رییس پلیس ِ تهران: با هرگونه کودک آزاری به شدت برخورد می‌شود
طرح ضربتیِ جمع آوریِ کودک آزاران از سطح شهر طی روزهای آینده. مردم همکاری کنند
تعدادِ کودک آزاران در کشور طی یک سال گذشته دو برابر شده است
ممنوعیتِ عرضه‌ی قلیان به کودک آزاران در چای‌خانه‌ها
وزیر بهداشت: کودک آزاری یک بیماری‌ست
اجرای طرح ِ آزمایشی ِ ساماندهی ِ کودک آزاران از امروز در سراسر کشور
دستگیریِ دو کودک آزار هنگام خروج ِ غیرقانونی از مرز
کودک آزارانِ کشور شناس‌نامه‌دار می‌شوند
تسهیلاتِ ویژه‌ی دولت برای کودک‌آزارانی که بخواهند از تهران خارج شوند
طرح بازنشستگیِ پیش از موعد بیش از سی هزار کودک آزار
وزیر بهداشت: کودک آزاری در صورت تشخیص زودهنگام قابل درمان است
آیت الله مکارم ِ کودک آزاری
اعطای تسهیلاتِ ویژه به متقاضیانِ وام ۳۰ میلیون تومانیِ کودک آزاری
مخالفتِ دادگاهِ انقلابِ اسلامی با لغوِ ممنوعیتِ سفرِ کودک آزارانِ ایرانی به عربستانِ سعودی
روش‌های تشخیص زودهنگام ِ کودک آزاری (دانلود pdf)
مجله‌ی راهِ تندرستی: کودک آزاری چیست
سنگ صبور: باسلام. کودک آزاری هستم بیست و هفت ساله. بارها شده است که با دخالت‌های بی‌موردِ مادرم...
حالِ یکی از کودک آزاران وخیم اعلام شده است

محصولِ ۱۳۹۰ تیر ۲۹, چهارشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

خواب درمانی

الان یه پنج شش سالی هست که بعضی وقت‌ها کمردرد می‌گیرم. یه بار رفتم دکتر عکس انداختم گفت هیچی نیست عصبیه. معمولن سالی دوبار می‌آد سراغ‌ام. یکی دو روز پیش دوباره شروع شد. فک کنم یه هفته طول بکشه، دوباره خوب شه بره پی کارش تا شیش هفت ماه بعد. امروز بعد از ظهر کمرم خیلی درد گرفته بود. مثل این بود که بادکنک باد کرده باشند توش. یه نیم ساعت گرفتم خوابیدم. از خواب که بیدار شدم هیچ دردی احساس نمی‌کردم. فک کردم دیگه همه چیز تموم شده... خیلی خوب بود :)

بعضی چیزها واقعی‌شون باور کردنی نیست. حتمن باید توی خواب اتفاق بیافتند تا واقعی‌شون دست‌نیافتنی به‌نظر برسه.
می‌گه: اولین باری که توی بیداری خواب دیدم، وقتی بود که فک کردم «تو» از کنارم رد شدی
زندگی همینه

یه روز بیدار می‌شی و می‌بینی همه چیز تموم شده

محصولِ ۱۳۹۰ تیر ۲۵, شنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

تولدِ شش سالگی

این وبلاگ امروز شش ساله شد
من به تاثیرِ ناخودآگاهِ کلمات اعتقاد دارم. و ترس دارم از تاثیرِ واژه‌هایی که از اعتقادِ من سرچشمه نگرفته‌اند بر باورِ دیگران.
اگر بشه از این ترس چشم پوشید، ترسِ دیگه‌ای از نوشتن نیست. می‌شه ادامه داد

محصولِ ۱۳۹۰ تیر ۲۳, پنجشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

زلزله

توی خیابونِ سازمانِ آب یه ساختمونی هست که انگار مرکز مدیریت بحرانِ شهرِ تهرانه. دیروز از روبروش رد شدم، روی تابلوی تبلیغاتی‌اش چنین جمله‌ای نوشته بود:

«زلزله بلا نیست اگر آماده باشیم»

این جمله ممکنه در نگاهِ اول درست و منطقی به نظر برسه، اما اگر کمی ژرف‌تر بیاندیشیم درمی‌یابیم که بسیار کوته‌بینانه بیان شده.
دوستان،
من واقعن نمی‌فهمم درافتادن با خدا برای شما چه لذتی داره، اما به‌تون هشدار می‌دم که هیچ‌وقت چنین کاری نکنید. درسته که اگر خونه‌ای محکم ساخته بشه در برابر زلزله آسیب‌پذیریِ کم‌تری داره، اما خب که چی؟ مگه زلزله تنها ابزاریه که خداوند با اون عذاب نازل می‌کنه؟ برای نمونه از شما می‌خوام که به کشور ضدِ زلزله‌ی ژاپن نگاه کنید. خب حالا فرض کنیم همه‌ی خونه‌های ژاپن تا ۱۲ ریشتر در برابر زلزله مقاوم هستند. آخرش که چی؟ یه سونامی می‌آد شهر رُ جارو می‌کنه می‌بره! چرا؟ چون مردم ژاپن در برابر قدرت خدا ایستادگی و زورآزمایی کرده‌اند!
اما برعکس، بیایید به شهرهای ایران نگاه کنیم. با این‌که ایران روی خط زلزله قرار گرفته، اما هیچ اقدام ِ آن‌چنانی‌ای تا به حال برای مقاوم‌سازی خونه‌ها در برابر زلزله انجام نشده. در واقع تعبیری که من از این حرکت دارم اینه که ما پنجه در پنجه‌ی خدا نیانداخته‌ایم. ما با خدا صاف و ساده هستیم. رُک و راست. می‌گیم خدایا ما همینی هستیم که می‌بینی، خونه‌هامون همینیه که داری می‌بینی. خیلی ادعایی نداریم که اگر زلزله نازل کنی هیچ خونه‌ای خراب نمی‌شه. اتفاقن خراب می‌شه خوب هم خراب می‌شه. اما ما تسلیمِ تو هستیم. زلزله برای ما از عسل هم شیرین‌تره چون تو برامون فرستاده‌ای. قربانت.
نتیجه؟ آیا خدا به چنین کشوری عذاب می‌فرسته؟ هرگز! شما نگاه کنید به تهران، با اولین زلزله‌ای که بیاد با خاک یک‌سان می‌شه. اما نزدیک به صد و خوردی سال هست که زلزله نیومده. چرا؟ چون ما تسلیم ِ خدا هستیم. چون ما خودمون رُ به خدا واگذار کرده‌ایم. خدایا ما را آنی و کم‌تر از آنی به خودمان وا نگذار. آمین

حالا دوباره جمله‌ی بالا رُ بخونید: «زلزله بلا نیست اگر آماده باشیم». خنده داره نه؟

بله دوستان. هیچ وقت، هیچ وقت، هیچ وقت در برابر چیزهایی که خداوند ازشون به‌عنوان عذاب یاد کرده مقاومت نکنید. تسلیم باشید. تسلیمِ محض. این حقیقتِ اسلامه اگر بفهمید. اگر خونه می‌سازید، کاملن ضد زلزله نسازید. ته‌اش یه کم برای عذاب جا بذارید همیشه. اگر بالاترین زلزله‌ای که تا حالا اومده ۹ ریشتر بوده، شما یه خونه‌ای بسازید که تا ۸ ریشتر مقاوم باشه. نیت کنید، بگید خدایا من برای رضای تو این خونه رُ تا ۹ ریشتر مقاوم نساختم، تا هر وقت که تو بخواهی بر ما عذاب نازل کنی، که این عذاب برای ما از عسل هم شیرین‌تره. خداوند لذت می‌بره وقتی می‌بینی بنده‌ی مومن‌اش با چنین دیدی به عذاب نگاه می‌کنه. خدا به چنین بنده‌ای افتخار می‌کنه...

این نوشته رُ پایان می‌دهم با جمله‌ای از کتاب «Can God Intervene». در این کتاب از حقیقتِ تلخی یاد شده که بد نیست اون رُ با هم مرور کنیم. حقیقتی که دامن‌گیرِ خیلی از جوامع پیش‌رفته‌ی امروزی شده.

"The more we know about science, the less many people need to ask about God. Even liberal religious traditions, though they may believe that God created the universe, may quietly accept that God is no longer intervening"

سیاه چاله

There is no such thing as a black hole kiddy!
Never trust you parents!
They are telling you this to frighten you!

محصولِ ۱۳۹۰ تیر ۲۱, سه‌شنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

خیال

من از قوانین کارگر و کارفرما چیزی نمی‌دونم. من نمی‌دونم چه‌وقت می‌شه گفت یه کارگر اون‌قدر کار کرده که عرق‌اش اجازه می‌ده به‌ش پولی پرداخت بشه یا چه‌وقت اون‌قدر دیر شده که بشه شکایتی کرد. آخرین باری که رفته بودم دکتر، به‌م گفت چیزی نیست، خیال کرده‌ای. حالا هم فقط برای همینه که می‌رم سر کار. آدم که تو خونه تنها باشه، هزار جور فکر و خیال به سرش می‌زنه. نمی‌گم پول‌اش برام مهم نیست، ولی خب، تا حالا شکایتی هم نکرده‌ام. آره، من خیال کرده بودم! خیال کرده بودم پول بهایی نیست که برای به‌دست آوردن خیلی از چیزها باید پرداخت کرد. با خودم فکر می‌کردم وقتی پای عشق در میونه، با یه لقمه غذای شب مونده هم می‌شه به زندگی ادامه داد. خیال می‌کردم همین که شنیدنِ صدای تو، با شنیدنِ صداهای دیگه برام فرق داره کافیه برای ساختنِ آینده‌ای که دستِ هیچ کس به‌ش نمی‌رسه...
اما حالا... دیگه خیلی وقته می‌دونم خیال یعنی چی... آره، من خیال کرده بودم

محصولِ ۱۳۹۰ تیر ۲۰, دوشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

دیالوگ‌های ماندگار

می‌خوام براتون دو تا دیالوگ بگم:

» قرارمون این نبود خون از دماغ کسی ریخته بشه (دیالوگ جمشید هاشم‌پور توی همه‌ی فیلم‌هایی که تا حالا بازی کرده)

» اعضای خانواده دور میز نشسته‌اند و شام می‌خورند. پسر خانواده چیزی نمی‌خوره و فقط با قاشق‌اش و غذا بازی می‌کنه.

مادر: چرا چیزی نمی‌خوری پسرم؟ چیزی شده؟
پسر [پس از پنج ثانیه مکث]: چیزی نشده... فقط اشتها ندارم

[از سر میز بلند می‌شه، می‌ره توی اتاق‌اش و در رُ روی خودش می‌بنده]

پدر با تعجب رو به مادر: این چرا این‌جوری کرد؟!

محصولِ ۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

گربه کشی

از پدربزرگ‌ام شنیده بودم که خدا از گربه‌کـُـشی خیلی زود انتقام می‌گیره حتا اگر عمدی در کار نبوده باشه. حدود یک سال پیش توی یه شبِ بارونی وقتی رانندگی می‌کردم و چشم‌هام خوب جلو رُ نمی‌دید یه گربه زیر گرفتم. اون شب خواب‌ام نبرد. تا صبح کابوس می‌دیدم و فکرِ انتقامی که در انتظارم بود تا سپیده‌دم آزارم می‌داد. صبح یادِ مرجان افتادم. زنگ زدم به‌ش گفتم همچین اتفاقی افتاده. گفت حاضر شو بیا دنبال‌ام، می‌ریم امام‌زاده ام کبرا. مرجان خانم چادر سرش کرده بود. توی حیاطِ امام‌زاده مثل کسی که بچه‌اش رُ گم کرده باشه چشم می‌دووند و من رُ دنبال خودش می‌کشید. چشم‌اش که به گمشده‌اش افتاد آروم گرفت. صداش می‌کرد سیده ملک خاتون. یه شمع ازش خریدیم. سیده خانم گفت اگر حاجت داری نذر کن، روا می‌شه. نذرت هم باید این باشه که اگر جواب گرفتی بیای از خودم شمع بخری و بین کسایی که دل‌شون آروم نیست پخش کنی. حالا بعد از یه سال احساس می‌کنم حاجت گرفته‌ام. نمی‌دونم خدا چه‌قدر سریع‌العقابه ولی همین که بعد از یه سال بلایی سرم نیومده احساس می‌کنم خدا من رُ بخشیده. خدایا شکرت. اسلام علیک یا امام‌زاده ام کبرا...
مرجان خانم همیشه به من چیزهای معنوی یاد می‌ده. یه بار به‌م گفت هر آدمی یه فرشته‌ی نگهبان داره که می‌شه باهاش قول و قرار گذاشت. مرجان خانم با فرشته‌ی نگهبانِ خودش قرار گذاشته که هر روزی که قراره یه اتفاق خوب براش بیافته صبح که از خواب پا می‌شه یه قمری پشتِ پنجره نشسته باشه. من هم باهاش قرار گذاشته‌ام که هر روزی که قرار بود یه اتفاق خوب برام بیافته صب که از خواب پا می‌شم زیرِ بالش‌ام چند تا سکه‌ی طلا باشه؛ یه جوری که وقتی بالش رُ کنار می‌زنم و چشمام از برقِ سکه‌ها روشن می‌شه، خیلی آروم سرم رُ بالا بگیرم، به دور دست خیره بشم و زیر لب بگم: امروز قراره یه اتفاق خوب برام بیافته...

محصولِ ۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

فلسفه‌ی وجودی

» من به یه نفر یه چیزی گفتم، طرف هم با لهجه جواب‌ام رُ داد. بعد یه نفر سومی هم اون‌جا بود، به طرف گفت هیچ‌وقت لهجه‌ی کسی رُ مسخره نکن! اون طرف هم گفت این (یعنی به من اشاره می‌کرد) لهجه نداره! مخصوصن داره با لهجه صحبت می‌کنه! من آخرش نفهمیدم چه جوری بود. لهجه دارم... دارم ادا در می‌آرم... چه جوریاس...؟

» اگر می‌خواهید بفهمید تولید محتوای زبان فارسی توی اینترنت بیش‌تره یا زبان عربی، برید توی گوگل و جمله‌ی زیر رُ جست‌جو کنید:
النظافة من الایمان
بله درست می‌بینید! هیچ نتیجه‌ای به زبون عربی توی نتایج جست و جو دیده نمی‌شه! در تحلیل این پدیده چند تا حدس می‌شه زد:

۱- حدیث «النظافة من الایمان» یکی از دروغ‌هایی‌ست که در یکی از روزهای سیزدهم فروردینِ سال‌های گذشته توسط یک روحانی شوخ‌طبع به پیامبر نسبت داده شده و بین ایرانی‌ها دهن به دهن چرخیده تا به این‌جا رسیده.
۲- عرب‌ها به نظافت اهمیت نمی‌دن
۳- عرب‌ها به نظافت اهمین می‌دن ولی درباره‌اش چیزی نمی‌نویسند
۴- عرب‌ها درباره‌ی پاکیزگی مطالب فراوانی می‌نویسند اما به احادیثی که پیامبر درباره‌ی پاکیزگی گفته اهمیت نمی‌دن
۵- تمیز بودن برای عرب‌ها ان‌قدر بدیهیه که هیچ وقت لازم نمی‌دونند به حدیثی در این باره بپردازند
۶- حدیث «النظافة من الایمان» یکی از حدیث‌های فراموش شده بین عرب‌هاست و در سال‌های آینده به دلیل گسترش ارتباطات بین ایرنیان و عرب‌ها این حدیث دوباره به گوش عرب‌ها می‌رسه و اون‌ها خیلی خوش‌حال می‌شن
۷- این احتمال هم وجود داره که اگر این حدیث بعد از سال‌ها دوباره توسط مردمی از سرزمین پارس به گوش‌شون برسه براشون زیاد فرقی نکنه و باز هم چون تمیز بودن براشون یه چیز بدیهیه لازم ندونند به این موضوع بپردازند
۸- عرب‌ها خیلی بیش‌تر از مردانی از سرزمین پارس به این حدیث پرداخته‌اند ولی شرکت گوگل به دلایل سیاسی حاضر نیست نتایج جستجوی عبارت «النظافة من الایمان» رُ از سایت‌های عربی به کسی نشون بده تا مردمِ بقیه‌ی دنیا فکر کنند نظافت برای عرب‌ها بی‌اهمیته و عرب‌ها آدم‌های کثیف و پلشتی هستند
۹- عرب‌ها خیلی بیش‌تر از مردانی از سرزمین پارس به این حدیث پرداخته‌اند ولی به دلایل سیاسی به شرکت گوگل پول پرداخت کرده‌اند و از او خواسته‌اند که اگر کسی جست و جو کرد «النظافة من الایمان» فقط نتایج از سایت‌های فارسی زبان نمایش داده بشه تا این‌جوری همه‌ی مردم دنیا فکر کنند که پاکیزگی برای ایرانی‌ها یه چیزِ بدیهی نیست و برای همینه که ایرانی‌ها خیلی به این موضوع می‌پردازند.
۱۰- عرب‌ها خیلی بیش‌تر از مردانی از سرزمین پارس به این حدیث پرداخته‌اند ولی به دلیل عقد اخوتی که با مردانی از سرزمین پارس بسته‌اند به شرکت گوگل پول پرداخت کرده‌اند تا اگر کسی جست‌وجو کرد «النظافة من الایمان» نتایج سایت‌های عربی‌زبان نمایش داده نشه تا از این راه به نشر و گسترش فرهنگ ایران در جهان کمک بشه.
۱۱- تولید محتوا در کشورهای عرب‌زبان خیلی کم‌تر از تولید محتوا در ایرانه

» این عبارت «فلسفه‌ی وجودی» هم چیزِ جالبیه. چند روز پیش بین من و آدمی که فکر می‌کرد خدا وجود داره یک درگیری لفظی در این باره درگرفت. اون شخص گفت فلسفه‌ی وجودیِ نهنگ اینه که توی دریا وقتی دهن‌اش رُ باز می‌کنه همه چیز می‌خوره و به همین دلیل آبِ اقیانوس‌ها بو نمی‌گیره. اما من فکر می‌کردم نهنگ‌ها چون همه چیز می‌خورند باعث می‌شن آب دریا بو نگیره، نه این‌که فلسفه‌ی وجودی‌شون این باشه.

» یه موضوعی که درباره‌ی دعا کردن وجود داره اینه که کدوم یکی از این سه تا به‌تره؟
۱- ایشالا هر جوری دوست داری همون‌جوری بشه
۲- ایشالا هر چیزی که برات به‌تره همون‌جوری بشه
۳- ایشالا هر چیزی که برای همه به‌تره، همون‌جوری بشه

گزینه‌ی سوم ممکنه از همه نظره به ضرر یک فرد باشه. یعنی یه چیزی اتفاق بیافته که نه خودش دوست داشته باشه، و نه براش خوب باشه. اما در مجموع برای اطرافیانِ اون شخص به‌تر باشه که چنین اتفاقی بیافته

» یه چیزی که من همیشه برام سواله اینه که آدم باید عطر زنونه بزنه یا مردونه؟ عطر مردونه به عطری می‌گن که زن‌ها از بوی اون خوش‌شون می‌آد. و عطر زنونه به عطری می‌گن که مردها از بوی اون خوش‌شون می‌آد. با این اوصاف، یه مردی ممکنه توی فصلِ جفت‌گیری (یعنی فروردین و اردی‌بهشت تقریبن، موقعی که درآمد فاحشه‌ها چند برابر می‌شه)، یه عطری بزنه که زن‌ها خوش‌شون بیاد. ولی خب چه فایده‌ای داره اگر اون عطر بوی عن بده؟ فرضن که جفت‌گیری هم کردی چار تا توله هم پس انداختی. آخرش که چی؟ بدبخت! اگر زنی، یه عطری بزن که خودت از بوش خوش‌ات می‌آد، اگر هم مردی، یه عطری بزن که خودت از بوش لذت می‌بری. می‌خوای جفت‌گیری کنی که چی بشه آخه؟ این هم آدم از نسل هومو ساپینس‌ها تا حالا با هم جفت‌گیری کرده‌اند و دیوان حافظ برای هم سروده‌اند، آخرش چی شده؟ هیچی. هیچی نشده

مطلب ویژه

فالون دافا

«فالون دافا»، به «فالون گونگ» نیز معروف است. روشی معنوی است که بخشی از زندگی میلیون‌ها نفر در سراسر جهان شده است. ریشه در مدرسه بودا دارد. ا...

counter.dev

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

Powered By Blogger

Google Reader

Add to Google
با پشتیبانی Blogger.