خضرِ خجسته پی
با سلام و درود بر خضر پیامبر، پیروان آن حضرت، منتظران بر حقش، شهیدان راهش، مریدان رکابش، و لعن بر حسودان مقامش، منکران پیامش و درخواست توبه برای گم کنندگانش، به کژرفتگانش، از راه جداشدگانش. باشد که به راه بازگردند.
روزی خضر بر کویی میگذشت
پیرزنی را دید که جلوی خانهاش را آب و جارو میکرد
پرسید مادر، چند روز است به این کار همت گماردهای؟
پیرزن گفت اولین روز است
خضر گفت تو را مژده باد که در همان نخستین روز مرا دیدی
پیرزن گفت مگر تو کیستی رهگذرِ سبزپوش؟
خضر گفت من همان خضر هستم، که در روزِ چهلام بر آب و جارو کنندگان نازل همیشوم
پیرزن لبخندِ رضامندی زد و گفت: به خدا قسم هیچگاه آرزوی دیدارِ تو را نداشتهام
دخترِ پیرِزن از توی آیفون گفت: مامان با کی حرف میزنی داری؟ تمیز نشد جلوی در؟
پیرزن گفت: به خدا قسم با مردی سراسر سبزپوش که میگوید خضر است حرف میزنم
حافظ میفرماید:
تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من
پیاده می روم و همرهان سوارانند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون