ترس از خاطره
من هیچوقت نمیتونم به خاطرهی یه نفر درست گوش بدم. چون وقتی یه نفر داره برام خاطره تعریف میکنه، من هم همزمان دارم به این فکر میکنم که وقتی خاطره تموم شد من چه خاطرهای تعریف کنم. بیشترین فشار هم وقتی بهم وارد میشه که هرچی زور میزنم خاطرهای به ذهنام نمیرسه که تعریف کنم. نه بهخاطره گوش میدم، نه خاطرهای یادم میآد که بعدش تعریف کنم. همهی ترسام هم از اینه که اگر از خاطرهای که تعریف کرد سوالی بپرسه چی باید جواب بدم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون