the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۱ مرداد ۱۷, سه‌شنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

سگ و سکته‌ی قلبی

بابای من خبر مرگِ هر کسی رُ که می‌خواد بده می‌گه فلانی سرما خورده. یه بار عموی بابام قلب‌اش رُ عمل کرده بود، بابام به بابابزرگ‌ام گفت بیا بریم خونه‌ی فلانی، سرما خورده، بریم عیادت‌اش. بابابزرگ‌ام هم چون با برادرش قهره خوشحال شده بود که برادرش به درک واصل شده، با خوشحالی لباس پوشیده بود که برن خونه‌ی داداش یه فاتحه بخونن براش. بعد که برگشتند، بابابزرگ‌ام خیلی عصبانی بود. به بابام می‌گفت این که نمرده بود، برای چی گفتی سرما خورده؟! سگ برینه تو کله‌ی بابات که دروغ گفتن هم بلد نیستی!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.