کاپیتان ناجیان
این اولین سفرم با کاپیتان ناجیان بود. بهخاطر شرایطی که پیش اومده بود از پرواز شمارهی ۴۷ جا موندم اما با عنایتی که کاپیتان به من داشت از من دعوت شد تا با پرواز بعدی در کابین خلبان باشم همراهِ ایشون تا تربتِ جام. به دلیل فضای خیلی کمی که در کابین وجود داشت من روی یک چهارپایهی کوچیک نشستم سمت راست و کمی عقبتر از صندلیِ خلبان. و به خاطر اینکه اولین بار بود که کاپیتان رُ میدیدم اولاش کمی احساس اضافه بودن در کابین بهم دست داده بود اما هواپیما که از زمین بلند شد این احساس هم از بین رفت.
- خب از خودت برامون تعریف کن کاپیتان!
- میدونی اگه موقع پرواز با کاپیتان حرف بزنی چی میشه؟
- چی میشه؟
- هواپیما سقوط میکنه
- اما کشتی اینجوری نیست. اگه با ناخدا حرف بزنیم کشتی غرق نمیشه
- چرا اتفاقن کشتی هم همینطوریه. اگه زیاد با ناخدا حرف بزنی کشتی غرق میشه
- آره، شاید
- بچه که بودم توی یه یتیمخونه زندگی میکردم. سرپرستمون خانم سن و سال داری بود که همه ازش میترسیدن. موقع ناهار یا شام که میشد برای هر کسی فقط یه ملاقه سوپ میریخت و هیچ کس هم جرات نداشت به کم بودن غذا اعتراض کنه. یه بار که غذام تموم شد و سیر نشده بودم از پشت میز بلند شدم و گفتم: «من بازم میخوام!». همهی بچهها برگشتند و با وحشت به من نگاه کردند! «باز هم میخوای؟!!!» همه منتظر بودند یه بلایی سرم بیاد. اما اون روز بود که فهمیدیم خانم چهقدر مهربون هستند و هر کسی هر چه قدر غذا میخواست باز هم براش میریخت.
- خب بعدش چی شد کاپیتان؟
- بعدش دیگه اومدم شهر. زندگی توی روستا خیلی سخت بود. هر بار که مریض میشدم باید با مینیبوس میاومدم شهر. اما از وقتی که اومدم شهر، دیگه وقتی مریض میشدم مجبور نبودم برای درمان برم شهر.
- کاپیتان شما نژادتون چیه؟ آریایی؟
- اصلن معلوم نمیکنه. ممکنه آریایی باشم. ممکنه عرب باشم. ممکنه مغول باشم. کسی نمیتونه بگه
- کاپیتان قبول داری تمدن ایران از تمدن کشورهای دیگه مثل چین اطولتره؟
- اطولتر؟
- بله
- اطول یعنی چی؟
- اطول یعنی طولانیتر
- پس اطولتر یعنی طولانیترتر؟
- آهان اشتباه گفتم. قبول داری تمدن ایران از تمدن چین طولانیتره؟
- معلوم نمیکنه. شواهدی وجود داره که نشون میده ایران هفت هزار سال تمدن داره. چین هم ادعا میکنه که هفت هزار سال تمدن داره.
- کاپتان توی ایران نژاد سرخپوست هم داریم؟
- بذار یه چیزی برات بگم. سرخپوستها در واقع زرد پوستهایی بودند که هزاران سال پیش، از آسیای شرقی به قارهی آمریکا مهاجرت کردند و بعد از اینکه قارهها از هم جدا شدند اونها هم ارتباطشون با آسیا قطع شد و به مرور زمان سرخپوست شدند.
- نمیشه برعکساش درست باشه؟ یعنی نمیشه گفت زردپوستهای آسیای شرقی سرخپوستهایی هستند که هزاران سال پیش از شمال آمریکا به آسیا مهاجرت کردهاند و بعد از جدا شدن قارهها به مرور زمان زردپوست شدهاند؟
- نه نمیشه گفت
- جالبه!
- بیا. بیا یه کم نقل بخور. من همیشه موقع پرواز نقل میخورم
- به به. این نقله یا کشکه؟
- نقله
- پس چرا مزهی کشک میده؟
- مونده. مونده اینجوری شده
- چه جالب! یعنی نقل به مرور زمان با هوا واکنش شیمیایی نشون میده و تبدیل به کشک میشه؟
- نه. تبدیل به کشک نمیشه. فقط مزهی کشک پیدا میکنه. با خودِ کشک فرق داره. اینی که داری میخوری نقله. فقط مزهی کشک گرفته
- چه طوری میشه فهمید یه چیزی که مزهی کشک میده کشکه یا نـُـقلیه که مزهی کشک گرفته؟
- معلوم نمیکنه. میدونی مثل چیه؟ ببین مثلن اتانول یکی از نعمتهای خداست. اما متانول یه گاز کشنده است. حالا جالبه که در جریان تولید گاز اتانول گاهی مقداری گاز متانول هم تولید میشه. برای همین اصلن معلوم نمیکنه اینی که الان تولید شده چیه.
- عجب! [در حال مکیدن کشک و خیره به ابرها]
[کمی سکوت و تفکر و نگاه به ابرها از پنجره]
[صدای زنگ موبایل]
- بله؟ نه خیر اشتباه گرفتید
- کی بود؟
- اشتباه گرفته بود کاپیتان
[صدای زنگ موبایل]
- بردار دیگه. چرا جواب نمیدی؟
- همون قبلیه کاپیتان. دوباره اشتباه گرفته
- همیشه وقتی یه نفر برای بار دوم هم اشتباه میگیره، جواباش رُ بده و بهش بگو اشتباه گرفته
- چرا؟
- چون اگه جواب ندی فکر میکنه این دفعه درست گرفته. چون احتمال اینکه آدم یه شماره رُ دوباره اشتباه بگیره بیشتر از اینه که اون شماره رُ سه بار یا بیشتر اشتباه بگیره. برای همین از دفعهی سوم به بعد دیگه میتونی جواب ندی. ولی دفعهی دوم حتمن جواب بده که فکر نکنه درست گرفته. ممکنه نگران بشه!
[باز هم کمی سکوت و کشک و نگاه از پنجره به ابرها]
- در مورد کتابِ مورمون چیزی میدونی؟
- نه کاپیتان. چی هست این؟
- این کتاب در واقع کتاب مقدس پیامبر سرخپوستها بوده که از زیر خاک پیدا شده و به انگلیسی ترجمه شده. فکر میکنی اگر بخونیاش ممکنه بهش ایمان بیاری؟
- نمیدونم. باید بخونم ببینم چیه.
- از کجا میفهمی راسته یا چرت و پرته؟
- با قرآن میسنجماش. اگر منطبق بود بهش ایمان میآرم
- پس قرآن چی میشه؟
- قرآن مثل یه خط کشه. میشه باهاش همه چیز رُ سنجید. یکی از اسمهاش هم المیزانه دیگه. خودش چیز خاصی نیست.
- اگه کتاب مورمونها هم یه خط کش باشه برای سنجیدن بقیهی چیزها چی؟
- نمیدونم
- ببین در مورد این مورمون و اینا با کسی حرف نزنیها! حکماش اعدامه!
- کاپیتان بچه که نیستم! خیالت راحت