the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

حیلت رها کن عاشقا

موضوع انشا: کمال
اگر انسان بخواد در مسیری حرکت کنه که روزی به کمال برسه، آیا باید روز به روز نیازهاش کمتر بشه یا افزایش پیدا کنه؟

برای پاسخ‌گویی به هر نیازی دو راه وجود داره. یکی این‌که اون نیاز برآورده بشه، دیگه این‌که اون نیاز از بین برده بشه. برآورده شدنِ هر نیازی معمولن با کمی لذت همراهه. مثل لذتی که از غذا خوردن حاصل می‌شه، یا لذتِ خوابیدن. حالا سوال اینه که آیا ما حاضر هستیم به جای این‌که برای پاسخ به گرسنگی غذا بخوریم، از گرسنگی، نیاز به غذا و لذتی که از خودنِ غذا حاصل می‌شه چشم‌پوشی کنیم؟ برای پاسخ به این سوال باید بدونیم که آیا گرسته نبودن هم لذت بخشه؟ احتمالن باید جواب به این سوال منفی باشه. من وقتی نمی‌دونم گرسنگی چیه، چرا باید از گرسته نبودن لذت ببرم؟
حالا با خودتون بالاترین لذتی رُ که تا به حال از پاسخ‌گویی به یک نیاز در زندگی برده‌اید تصور کنید. آیا بالاتر از لذتی که می‌شناسید، لذت دیگه‌ای هم وجود داره؟ احتمالن می‌تونه وجود داشته باشه، اما اون لذت هم شاید ناشی از برآورده شدنِ نیازی باشه که در ما وجود نداره و ازش بی‌خبریم. و همین بی‌خبر بودنه که باعث می‌شه برامون اهمیتی نداشته باشه بی‌بهره بودن از اون لذت.

کسی که راحت توی یک غار می‌خوابه و با گذاشتنِ سر بر یک سنگ به آرامش می‌رسه، چه نیازی هست به کمال برسه؟ چرا باید وقتی من به چیزی فکر نمی‌کنم، اون چیز به من نشون داده بشه و خوابِ خوش ازم گرفته بشه؟
این‌ها کاملن با هم در تضاد هستند. آدم اگر بخواد روز به روز کامل‌تر بشه تا به کمال برسه، همیشه باید چیزهایی که ازش بی‌خبر بوده به‌ش نشون داده بشه. با این تعریف، کمال مرحله‌ایه که دیگه چیزی وجود نداره که انسان با فکر کردن به‌ش، احساسِ نیاز کنه. پس می‌شه نتیجه گرفت که کمال، جهل و ناآگاهی نسبت به چیزهاییه که وجود ندارند. خب انسانی که توی غار می‌خوابه هم، جهل داره نسبت به چیزهایی که وجود دارند، نسبت به تختِ گرم و نرمی که پُر شده از پَرِ قو! اما به هر حال جهل جهله! چه نسبت به چیزهایی که وجود دارند، چه نسبت به چیزهایی که وجود ندارند!
دوستان!
جمله‌ی معروفی هست که می‌گه: «اگه برات مهم نباشه کجایی، گم نشده‌ای»
جمله‌ی معروف دیگه‌ای هم هست که می‌گه: «خداوند بی‌نیاز است و هیچ‌کس در بی‌نیازی نمی‌تواند مانند او باشد»

۲ نظر:

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.