مصاحبه
برای اینکه یک نفر رو استخدام کنید اول باید یک سوال از خودتون بپرسید: «شخص مورد نظر برای این شغل چه ویژگیای باید داشته باشه؟». مثلن برای فروشنده و بازاریاب فردی که استخدام میکنید باید «خوشبین» باشه تا هرچی «نه» شنید باز هم ناامید نشه و به بازاریابی ادامه بده. خب حالا از کجا میشه فهمید یک نفر که باهاش مصاحبه میکنید ویژگی مورد نظر شما رو داره یا نه؟ قانونی وجود داره که میگه «آدمها زیاد عوض نمیشوند». این یعنی اگر کسی در گذشته دارای یک ویژگی بوده، به احتمال زیاد الان هم اون ویژگی رو داره. یعنی اگر کسی در گذشته نشانهای از خلاقیت در کارهاش بوده، پس میشه نتیجه گرفت الان هم آدم خلاقیه. بهترین سوال برای شروع مصاحبه اینه که از طرف مقابل بخواهیم در مورد گذشتهی خودش و تجارباش برای ما صحبت کنه. هر چی بیشتر بهتر! تا جایی که میشه باید اجازه بدیم طرف از خودش بگه. این کار باعث میشه فردِ مورد نظر ادعاهایی رو مطرح کنه که ما بعد بتونیم در مورد این ادعاها ازش سوال بپرسیم. در مصاحبه خوب نیست که در مورد موضوعی که خودمون میخواهیم سوال بپرسیم. چون ممکنه طرف مقابل آمادگی لازم برای پاسخگویی در مورد اون موضوع رو نداشته باشه. پس بهتره از خودش بپرسیم که به چه موضوعاتی علاقه داره تا در مورد همان موضوعات ازش سوال بپرسیم و به چالش بکشیماش. بعد از اینکه صحبتهای فرد تموم شد باید در مورد یکی از موضوعاتی که ادعا کرده بهطور دقیق ازش سوال بپرسیم و پرسشهای کی و کجا و چرا و چگونه هر چی بیشتر بپرسیم بهتره. اگر طرف مقابل ادعای دروغین کرده باشه در برابر این سوالها عقبنشینی میکنه یا به تناقضگویی میافته و گرنه با آرامش جواب سوالها رو میده. یکی از مهمترین سوالها در این قسمت «چرا» هست، چون فرد در پاسخ، دلایل خودش رو مطرح کنه و دلایل، طرز فکرِ اون آدم رو نشون میدهند. مثلن ما میگیم چرا این دستگاه رو انتخاب کردی؟ و اون میگه چون مصرف سوخت کمتری داشت یا آلودگی کمتری ایجاد میکرد، و میفهمیم که مثلن این فرد به محیط زیست اهمیت میده. بهتره نتیجهی مصاحبه در پایانِ جلسه به فرد گفته نشه چون بعدن به هر دلیلی ممکه سازمان بخواد اون فرد رو جذب نکنه یا بکنه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
خیلی ممنون که میخوای یه چیزی بگی، حتا اگر میخوای فحش هم بدی خیلی ممنون