the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۴ فروردین ۱۲, چهارشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

امکانش

من وقتی راهنمایی بودم یه دوستی داشتم اسم اش "امکانش" بود. یه بار زنگ زدم خونه شون، مامان‌اش گوشی رُ برداشت. گفتم «ببخشید، امکانش هست؟» مامانش گفت «بله هست، شما؟» گفتم «امکانش هست باهاش صحبت کنم؟»
- بله هست، شما؟
- من دوست‌اش هستم
- گوشی
[چند ثانیه سکوت]
- الو ببخشید مثل این که امکانش نیست
- نمی دونید کی می‌آد؟
- کی کِیْ می آد؟
- امکانش
- عزیزم امکانش هست، ولی فعلن امکانش نیست باهاش صحبت کنی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.