the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۳ اسفند ۲, شنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

نود و هشت کیلو

من در عرضِ دو سال نود و هشت کیلو کم کردم. هر وقت می‌رفتم دکتر کجکی واردِ مطب می‌شدم. دفعه‌ی آخر که رفتم کسی من رُ نشناخت. خودم رُ معرفی کردم گفتم من فلانی هستم. منشی از ترس پرید روی میز گفت ای وای شمایید؟ گفتم بله خودم‌ام.

می‌دونید برای کسی که توی دو سال نود و هشت کیلو گذاشته زمین چه اتفاقی می‌افته؟ آره وزن‌ام کم شده. نفس‌ام راحت بالا می‌آد. اما پوستِ بازوم رسیده به زانوم. شل و ول شده‌ام. خیلی خسته‌ام. داغون شدم توی این دو سال

عوارضِ لاغر شدن‌ام رُ که برای منشی تعریف کردم، هم منشی پا به پای من گریه کرد، هم خودم یه کم گریه کردم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.