نود و هشت کیلو
من در عرضِ دو سال نود و هشت کیلو کم کردم. هر وقت میرفتم دکتر کجکی واردِ مطب میشدم. دفعهی آخر که رفتم کسی من رُ نشناخت. خودم رُ معرفی کردم گفتم من فلانی هستم. منشی از ترس پرید روی میز گفت ای وای شمایید؟ گفتم بله خودمام.
میدونید برای کسی که توی دو سال نود و هشت کیلو گذاشته زمین چه اتفاقی میافته؟ آره وزنام کم شده. نفسام راحت بالا میآد. اما پوستِ بازوم رسیده به زانوم. شل و ول شدهام. خیلی خستهام. داغون شدم توی این دو سال
عوارضِ لاغر شدنام رُ که برای منشی تعریف کردم، هم منشی پا به پای من گریه کرد، هم خودم یه کم گریه کردم.