اشتباه و معذرت خواهی
امروز توی یک فروشگاه در حال خرید مایحتاج اولیهی زندگی بودم که متوجه شدم یکی از مشتریها حالتی غیرعادی داره. یکی از دستها از قسمت مچ قطع شده بود و هر دو پا هم از ساق قطع شده بودند. اما کمی که بیشتر دقت کردم متوجه شدم که اشتباه از من بوده. دستِ اون مشتری توی جیبش بود و من اشتباهی فکر کرده بودم از مچ قطع شده. پاهاش هم مشکلی نداشت درست بود. این رو براتون تعریف کردم که هم یک تلنگری به خودم زده باشم و هم به شما یادآوری کرده باشم که در قضاوتهای روزمرهمون بیشتر احتیاط کنیم.