the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۹ خرداد ۱۳, سه‌شنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

ایالاتِ متحده

یک مقاله‌ای نوشته بود که جمعیتِ ایران دارد پیر می‌شود و اگر از الان به فکر تشویق به زاد و ولد و افزایش جمعیت نباشیم در بیست سی سالِ آینده جزو کشورهای پیر خواهیم بود و هزاران دردسر و بدختی خواهیم داشت. 

 به نظر من خیلی از این قبیل مشکلات با برداشته شدنِ مرزها و جهانی‌تر فکر کردن حل می‌شه. همون‌طور که هوا همیشه از جای گرم‌تر به جای سردتر سرازیر می‌شه، در آینده هم جمعیت از جاهای بیش‌تر به جاهای کم‌تر سرازیر می‌شه. ما نباید جمعیتِ افغانی‌های عزیزی که در همسایگی ما مشغول زاد و ولد هستند رو دست‌کم بگیریم. چه اشکالی داره اگر در آینده که با مشکل کمبود جمعیت جوان مواجه شدیم مرزهای شرقی کشور رو باز کنیم و اجازه بدیم دوباره با افغانی‌ها درهم‌آمیختگی و همزیستی داشته باشیم؟ پس این از این، مشکلی از نظر جمعیت نیست. 
مسئله‌ی دیگه تغییرات اقلیم و آب و هواست. فرض کنید ایران خشک بشه و غیرقابل سکونت بشه. دو حالت پیش می‌آد. یا ایرانی‌ها کوچ می‌کنند به سرزمین‌های حاصلخیزتر، همون‌طور که انسان همیشه در طول تاریخ این کار رو کرده، یا این‌که همین‌جا می‌مونیم و نسل‌مون از بین می‌ره. که در این‌صورت هم اتفاق خاصی نیافتاده. قانون طبیعت اینه که نژادهای ضعیف‌تر از بین می‌رن و انسان‌های قوی‌تر به زندگی ادامه می‌دن. اگر ما ضعیفم چه بهتر که از بین بریم. اگر هم قوی هستیم که با وجود مشکلات به زندگی ادامه می‌دیم. پس از این منظر هم جای نگرانی نیست. 
 بعد هم این‌که ممکنه در آینده انسان‌ها با هم متحدتر بشن و مرزهاشون رو بردارند. مثل ایالات متحده یا اتحادیه‌ی اروپا، شاید بشه روزی رو تصور کرد که تمام کشورها یک ایالت متحد رو تشکیل بدهند و یک فرمانروا داشته باشند. این‌جوری تمام منابع زمین بینِ همه تقسیم می‌شه. اگر جایی نیروی کار کم داره نیروی کار بهش گسیل می‌شه. اگر جایی آب کم داره یا بهش آب می‌دن یا ساکنینش جابه‌جا می‌شن. در چنین ایالاتِ متحده‌ای هر دستاوردی در هر نقطه‌ای از زمین به همه تعلق داره.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.