the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۸ دی ۱۰, سه‌شنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

فراموشی

من آدمِ فراموش‌کاری هستم. وقتی می‌خوام یه چیزی رو هر روز با خودم از خونه بیرون ببرم، آویزونش می‌کنم جلوی در که چشمم بهش بیافته و فراموش نکنم ببرمش. بعد از یه مدت، وقتی می‌خوام از خونه برم بیرون اول اون چیز رو کنار می‌زنم و بعد می‌رم بیرون. برای همین باز فراموش می‌کنم ببرمش. بعد برای این‌که فراموشش نکنم می‌ذارمش یه جای دیگه؛ و موقعی که می‌خوام از خونه خارج بشم با خودم می‌گم: چی بود که جلوی در آویزون بود؟ آهان! الان می‌رم ورش می‌دارم. چند روز به همین صورت می‌گذره تا این‌که یک روز از خودم می‌پرسم: چی بود که جلوی در آویزون بود؟ و هر چی فکر می‌کنم یادم نمی‌آد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.