the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۷ بهمن ۲۸, یکشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

خواب

خواب دیشب‌ام اصلن یادم نبود، تا این‌که یکی دو ساعت پیش خیلی ناگهانی همه چیز اومد جلوی چشم‌ام! خواب دیدم توی تهران یه قله‌ی آتشفشانی فعال شده، اما عجیبه که آتش‌فشان کوهِ دماوند نبود! آتش‌فشان سمت جنوب و غرب بود، تقریبن سمت میدون آزادی! و گدازه‌های آتش به هر سمتی پرت می‌شد! یادمه خیلی ترسیده بودم، از این‌که آتش‌فشان فعال شده متعجب بودم و از پشت پنجره با نگرانی به شراره‌هایی که به هر سو زبانی می‌کشیدند نگاه می‌کردم!
تازه یه خوابِ دیگه هم دیدم. خواب دیدم نیروهای سپاهی با هلی‌کوپتر پایین اومدند و یه خیابون رو بستند و به ماشین‌ها اجازه می‌دادند یکی یکی رد بشن. فضا خیلی امنیتی بود. بعد از لحظاتی دیدم چند نفر با لباس بلوچی دویدند داخل دالانی که برای عبور و مرور ایجاد شده بود و فرار کردند. بچه و بزرگ‌سال با هم بودند. یه دفعه یکی‌شون که به‌نظرم جلیقه‌ی انفجاری داشت خودش رو منفجر کرد و همه‌شون کشته شدند.
این هم شد خواب آخه؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.