the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۶ تیر ۱۶, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

امامزاده‌ی از دست رفته

یه بار یه سیدی توی یه روستایی مُرده بود، براش یه سنگ قبر معمولی ساختند. سید دید این‌جوریه، یه شب به خوابِ تک‌تک اعضای ده رفت، هر پنج‌دقیقه یه نفر. نزدیک نماز صبح هم که شد رفت به خوابِ تک تکِ اعضای شورای اسلامی روستا که همه‌شون خواب مونده بودند برای نماز. اون‌جوری شد که فرداش همه با هم متفق‌القول حرکت کردند به سمت مزار با ضریحی که بر کول گرفته بودند و حمل می‌کردند و از کوه بالا می‌رفتند تا بر آرامگاهِ اون عزیزِ امامزاده‌ی از دست‌رفته نصب کنند. می‌خوام بگم احداث امامزاده خیلی هم هرکی‌هرکی و باری به هر جهت نیست. یه حساب کتابی داره دفتر دستکی داره. این‌طور نیست که فلون آقا از راه برسه بگه من سیدم من امام‌زاده‌ام ازش قبول کنند فوری سفارشِ ساختِ ضریح بدهند. بله، یه وقت هست یه سیدی از دنیا می‌ره و به خواب اهالی روستا می‌آد و خواب‌نما می‌کنه و کراماتی از خودش نشون می‌ده و بلخره یه جوری از نظر ثبوتی امام‌زاده بودنش مسجل می‌شه. اما این‌که شما نه بلدی به خواب کسی بری و نه معجزه‌ای تا حالا داشتی و نه دست رو سرِ کسی تا حالا کشیدی که شفا بگیره، بعد راست راست بیای بگی من امام‌زاده، این نشد که برادر من بلخره هر چیزی یه اصولی داره یه قواعدی داره.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.