the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۸۶ فروردین ۲۳, پنجشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

نظرات

مايل هستيم به يكي از سوال‌هايي كه در يكي از آف‌لاين‌ها توسط [ايشون] پرسيده شده پاسخ دهيم:

"توي اين وبلاگت خلق الله برگ چغندر هستن؟ اگه كسي بخواد نظر بده بايد بياد در خونه‌تون؟"

حافظه‌ي تصويري من اصلن خوب نيست. در واقع مي‌تونم بگم افتضاحه. مثلن هميشه با خودم فكر مي‌كنم كه اگر يك روز پدرم جيب‌ام رو بزنه و فراري بشه و من رو براي چهره‌نگاري پدرم به كلانتري ببرند، قطعن چهره‌اي كه از پدرم نگاشته مي‌شه هيچ شباهتي به ايشون نخواهد داشت (مطمئن هستم). اما برعكس، قدرت تصوير سازي من يك مقدار بيش از حدي كه نياز هست كار مي‌كنه. همين باعث مي‌شه كه بعضي وقت‌ها از خيلي چيزهاي جدي هم خنده‌ام بگيره. چون تصويري كه از يك چيز در ذهنم ساخته مي‌شه خيلي پر شاخ و برگ‌تر از چيزيه كه به كلمات محدود مي‌شه. مثلن همين اين‌كه ملت براي نظر دادن بيان دم خونه‌ي آدم، با اون شاخ و برگ‌هايي كه ازش تو ذهنم ساخته مي‌شه واقعن خيلي جالب مي‌شه. بگذريم...

حالا برسيم به اين‌كه چرا قسمت نظرات وجود نداره. دو تا دليل اساسي داره:

1- به نظر من وبلاگ‌هايي كه قسمت نظرات رو بسته‌اند خيلي با كلاس هستند. يعني اين كار يك جوري آدم رو پر اهميت‌تر مي‌كنه. يه جورايي عين شلاق مي‌مونه. يعني شما حق حرف زدن نداريد، فقط بخونيد، يالا!
نمي‌دونم، توضيح دادن‌ش خيلي سخته. شايد با فردوسي آشنا باشيد. فردوسي يكي از شاعران قديميه ايرانه كه افسانه‌هاي قديمي رو به نظم درمي‌آورده. فردوسي از قشر برده‌دار جامعه بود. يعني قشري كه برده‌داري رو يك امر پسنديده مي‌دونستند. براي همين هم در شاهنامه‌ي فردوسي از شخص نيكوكاري مثل ضحاك به عنوان يك آدم پليد نام برده شده. علت‌اش هم اين بوده كه وقتي ضحاك به حكومت رسيد دستور داد تمام برده‌ها آزاد بشن. يا مثلن در روايات اومده كه كاوه يك فرد برده‌دار بوده. براي همين با وجود اين‌كه آدم بدي بوده از او در شاهنامه به نيكي ياد شده. مي‌گن وقتي فردوسي شعر مي‌نوشته هر چند وقت يك بار برده‌هاش رو شلاق مي‌زده تا ذهن‌ش باز بشه. حالا يك وقت خداي ناكرده فكر نكنيد كه من هم شما رو برده‌هاي خودم مي‌دونم‌ها نــــه، اصلـــــن. فقط سعي كردم حسي كه از بستن نظرات به‌م دست مي‌ده رو به شما منتقل كنم.

2- در اين يك سال و نه ماهي كه به وبلاگ نويسي دچار شده‌ام فقط يك بار پيش اومده كه يك نظر قابل توجه داده بشه [اين‌جا]. واقعن هم چيزهايي كه من مي‌نويسم هيچ‌وقت قابل نظر دادن خاصي نبوده‌اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.