از تو براي من
از خودت براي من بگو
از شامي كه ديشب خوردي
از ساعتي كه خوابيدي
از خوابي كه ديدي
از آخرين كتابي كه خواندي
از نامهاي كه ناتمام رهايش كردي
از پشت پنجرهاي كه باز كردي
از سرنوشت پرندهاي كه آزاد كردي
از گربه اي كه هميشه دوستش داشتي
(هنوز هم دوستش داري؟
غذايش ميدهي؟
تا وقتي به خواب برود
بالاي سرش هستي؟!)
از خاطرات سفري كه رفتي
از جنگلي كه در آن گم شدي
از دوستان تازهاي كه در آنجا پيدا كردي
از اينكه شاعر شدي
از شعرهايي كه گفتي
همان شعري كه هرچه تلاش كردي
قافيهاش را در نهايت باختي...
بگذريم
تمام اينها را بگو
اگر كه توانستي كمي
از تو هم براي من بگو
shaeram shodi ? ... inaa az mosaahebate ba chichake ... :*
پاسخحذف