فرشب
» من متوجه نکتهای عجیبی در زبان فارسی شدهام. ما به جای امروز شب میگیم امشب و به جای دیروز شب میگیم دیشب. ولی برای صبح و ظهر همیچین کاری نمیکنیم. مثلن به جای امروز صبح نمیگیم امصبح یا به جای امروز ظهر نمیگیم امظهر یا به جای دیروز صبح یا دیروز ظهر نمیگیم دیصبح و دیظهر. ولی به نظر میرسه که جا داره روی این قضیه کار بشه، نداره؟ ما به عنوان نگهبانان زبان فارسی نه تنها باید ازش مراقبت کنیم، بلکه باید پرورش و گسترشش هم بدیم و به رشدش کمک کنیم. بیایید از این به بعد به جای فردا شب بگیم فرشب و به جای پس فردا شب هم بگیم پسفرشب. راستی میدونستید کرمانیها به فردا چی میگن؟ میگن صبح. مثلن وقتی میگن صبح میبینمت یعنی فردا میبینمات و ممکنه حتا منظورشون فردا شب یا همون فرشب باشه.
» بعضی چیزها هست توی زبان محاورهای رایج نیست، ولی اگر استفاده کنیم کسی تعجب نمیکنه. ولی یه چیزهایی هم هست که رایج نیست و اگر استفاده کنیم ممکنه باعث تعجب بشه. مثلن استفاده از نوشیدن برای مایعات رایج نیست، ولی من اگه بگم «بفرمایید چایی بنوشید» کسی تعجب نمیکنه. ولی استفاده از «ناگهان» در زبان محاورهای باعث تعجب طرف مقابل میشه. مثلن اگر به جای اینکه بگید «داشتم میرفتم که یه هو یه گربه پرید جلوم» بگید «داشتم میرفتم که ناگهان یه گربه پرید جلوم» نه تنها طرف مقابلتون ممکنه تعجب کنه، بلکه ممکنه ناراحت هم بشه و بهتون بگه بابا ما این همه ساله با هم رفیقیم چرا اینجوری با من صحبت میکنی مگه من چه هیزم تری بهت فروختم آخه این رسمشه؟