آیا هدف تنها زاییدن است؟
سالها پیش در میانِ صحبتهای مادربزرگ و مادرم شنیدم که مادربزرگام میگفت: «زن وظیفهای جز تولیدِ مثل نداره.» و مادربزرگ عزیزم جز این هم کاری نکرد. مهمترین کاری که تا پیش از زمینگیر شدن و از دنیا رفتن انجام داد زاییدن و بزرگکردنِ شیش تا بچه بود. البته او مهربان بود و به بچههاش هم در بزرگ کردنِ بچههایی که زاییده بودند کمک میکرد. او با اینکه برایاش حتمن سخت بوده، از من و بقیهی نوههایاش هم وقتی بچه بودیم نگهداری میکرد. با اینکه این طرز از زندگی، یعنی اومدن و زاییدن و رفتن برای من آزار دهنده است، اما خوب که فکر میکنم میبینم من هم تا این لحظه از عمرم کاری مفیدتر از زاییدن انجام ندادهام. حتا نزاییدهام تا چیزی شبیه به خودم تولید کرده باشم. در واقع مادربزرگام خیلی خوششانس بود که تونست در همین حد هم مفید باشه و من به روحِ بلندِ او درود میفرستم. او برای خودش هدف داشت، و به هدفاش هم رسید و با افتخار از دنیا رفت. اما من چی؟ دردِ ترس از نزاییدن همیشه همراهامه. وحشتِ از این دنیا رفتن بیاینکه چیزی زاییده باشم یا به کسی در زاییدن کمک کرده باشم آزارم میده و کابوسِ روزها و شبهای منه.