the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۴۰۰ مرداد ۱, جمعه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

اشتباه و معذرت خواهی

امروز توی یک فروشگاه در حال خرید مایحتاج اولیه‌ی زندگی بودم که متوجه شدم یکی از مشتری‌ها حالتی غیرعادی داره. یکی از دست‌ها از قسمت مچ قطع شده بود و هر دو پا هم از ساق قطع شده بودند. اما کمی که بیش‌تر دقت کردم متوجه شدم که اشتباه از من بوده. دستِ اون مشتری توی جیبش بود و من اشتباهی فکر کرده بودم از مچ قطع شده. پاهاش هم مشکلی نداشت درست بود. این رو براتون تعریف کردم که هم یک تلنگری به خودم زده باشم و هم به شما یادآوری کرده باشم که در قضاوت‌های روزمره‌مون بیش‌تر احتیاط کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.