the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۶ خرداد ۱, دوشنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

دوباره لبخند، دوباره ایران

«ما مخالف تحریم‌ایم، ما مخالف حصر ایران‌ایم، ما راه‌مان را انتخاب کرده‌ایم، راه ما آزادی‌ست!»

خدا را شکر!
سایه‌ی تاریکِ قامتِ خمیده‌ی حرامیان که باز مانندِ غبارِ یک طوفان در دوردست‌ها به هوا خاسته بود، سایه‌ی تاریکِ جنگ، سایه‌ی تاریکِ کسانی که ریش دارند اما ریشه‌ای در این خاک ندارند، سایه‌ی نحسِ دیو سیرتانی که پرنده‌ی خوش‌آوازِ افکارِ کودکانِ این سرزمین را سال‌ها در قفس نگه داشته بودند (و حالا باورت می‌شود؟ خوابِ پرنده که همه چیز را از آن بالا می‌دید، بی‌تعبیر نبود!)، سایه‌ی آنان که شادیِ پنهانِ شبانه‌شان در حصرِ لبخندِ دختران و پسرانِ این سرزمین است و صدای کشیده شدنِ این زنجیر بر زمین، لالاییِ خوابِ شومِ هزار ساله‌شان، سایه‌ی آنان که از تَکرار می‌ترسیدند، محبوبیتِ سیّدِ خندان و میری که جای‌اش حالا از همیشه خالی‌تر است، عرق سرد بر پیشانی‌شان نشانده بود و از حصر ایران دل‌شاد بودند،
سایه‌ی تاریکِ همه‌ی این‌ها،
از سرِ بالای ایران دور شد!
درود بر آبِ روان از چشمه‌ی آگاهی که راه خود را از میان سنگ‌ها باز کرده و جاری شده است
و درود بر مردم ایران که قدم در راهِ بی‌بازگشت گذاشته‌اند!


[دوباره ایران - یوتیوب]
[دوباره ایران - آپارات]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.