the sad story of finding my lost curiosities over the years

محصولِ ۱۳۹۶ اردیبهشت ۹, شنبه
هزینه‌ی ساخت: ۲۵ میلیون دلار

شش ماه و ده روز

یک بار در یکی از جاده‌ها یک تابلوی تبلیغاتی به‌مدت شش ماه و ده روز اجاره کردم. اما از آن‌جایی که به صاحب تابلو اعتماد نداشتم به او گفتم نصف پول اجاره را حالا می‌دهم، و باقی‌اش را بعد از شش ماه و ده روز وقتی که خواستی تبلیغ من را جمع‌آوری کنی به تو می‌پردازم. صاحب تابلو که مرد دانایی بود ابتدا شرط من را پذیرفت اما بعد کمی با خودش فکر کرد و گفت: «اگر بعد از شش ماه و ده روز باقی‌مانده‌ی اجاره‌ات را نپرداختی چه؟». من هم بعد از کمی درنگ و لختی اندیشیدن در پاسخ گفتم: «اشکالی ندارد، اگر باقی اجاره‌ات را ندادم تو هم تبلیغ مرا پایین نیاور». مرد به زیرکی من آفرین گفت و به ملازمان‌اش دستور داد تا پیدا شدن یک سرپناه مناسب، جایی برای خوابیدن و از میوه‌ها و خوراکی‌ها هر آن‌چه را که لازم دارم در اختیارم قرار دهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خیلی ممنون که می‌خوای یه چیزی بگی، حتا اگر می‌خوای فحش هم بدی خیلی ممنون

قدیمی

به معتادها

خودتون انتخاب کنید شلاق چند دهم بزنم؟ پنج دهم داریم. هفت دهم هم داریم که البته دردش بیش‌تره [بچه به شدت ترسیده و قاچ خربزه از دست‌اش می‌افت...

ناآرام

ناآرام

خوراک

آمار

نوشته‌های بیش‌تر دیده شده

دوست داشتنی

گذشتگان

پیوندها

جستجوی این وبلاگ

تماس

naaraamblog dar yahoo dat kam
Powered By Blogger
Add to Google
با پشتیبانی Blogger.